چکیده:
مقاله حاضر در پی بررسی رابطه دین و دولت در دوران حکومت صفویه
و قاجاریه و تاثیر و تاثر اش دو عنصر از یکایگر است. نویسنده با
بررسی این مسئله به این نتیجه رسیده است که پس از پذیرش اسلام از سوی ایرانیان» جامعه ایرانی آرام آرام به سوی تشیع گام برداشت. اما
زمانی این حرکت سریع شد که توانست غنصر سیاست را با خود همراه
سازد و وقتی علما به طرز زیرکانهای از سیاست یاری جستند (بدون
آنکه در درون آن ذوب شوند یا وامدار آن گردن ) توانستند فرهنگ تشیع را به صورت گسترده در جامعه ایران رواج دهند.
The present article is seeking to study the relation of religion and the State
as well as the mutual influence of these two factors in Safavid and Qajar
periods. Investigating this issue, the writer concludes that after Iranians'
conversion to Islam, the Iranian society moved gradually towards Islam; this
movement accelerated just when it was able to attract the politics to form an
association with it. When religious scholars won cannily the assistance of
politics (without however being absorbed by it or owing to it), they were able
to diffuse the Shii culture throughout Iranian society.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین،هرچند عوامل متعددی(مانند ظلم شاهان قاجار،فقر شدید مردم و رسیدن اخبار رشد صنعتی کشورهای اروپایی)در فراهم کردن زمینه مناسب برای انقلاب مشروطه نقش داشتهاند،اما هیچکدام عامل اصلی و محوری نبودند و تنها مذهب تشیع با نظام اعتقادی، نظام ارزشی و نظام نمادین خاص خود توانست انبوهه جمعیت را به عرصه اجتماع بکشاند و انقلاب یا نهضت مشروطه را محقق سازد و دیگر عوامل،یا در سایه این عامل فعال شدند (مثلا مردم و علما در مقایسه با خود دنیای غرب،احساس میکردند باآنکه اسلام پرچمدار عدالت درطول تاریخ بود و نمونه آن حکومت حضرت علی علیه السلام است،دراینخصوص غرب این عناصر را از آنها کپی کرده،درحالیکه خود از آن محروماند.
پس شیخ به همه بلدانی که در تحت تصرف شاه طهماسب بود نوشت که دستور العمل خراج شما چنین است و تدبیر در امور رعیت به فلان نحو است و تغییر داد قبله را در بسیاری از بلاد عجم،برایاینکه مخالفت با واقع داشت و سید نعمت الله جزایری در صرد کتابش موسوم به غواص اللئالی[صحیح آن عوالی اللئالی است]نوشته که چون محقق ثانی در عصر شاه طهماسب صفوی به اصفهان و قزوین آمد،سلطان به او گفت که تو به سلطنت از من سزاوارتری؛زیرا که تو نایب امام میباشی و من ازجمله عمال تو میشوم که به اوامر و نواهی تو عمل میکنم و شیخ احکام و رسایل به سوی مملکت پادشاه فرستاد،به نزد عمال ایشان که متضمن قوانین عدل و کیفیت سلوک عمال با رعیت در اخذ خراج و مقدار آن و مقدار مدت آن بود،و امر کرد که مخالفین و سنیان را بیرون کنند تا مبادا که موافقین را گمراه نمایند.
بهعبارتدیگر،ولایت فقیه عملا از دوره قاجار خود را نشان داد و تحقق خارجی یافت و سیر شکلگیری آن به این شکل بود که:از اواخر دوره صفویه،اندکاندک زمینههای اجتماعی مناسب برای تحقق عملی نظریه سیاسی-اجتماعی-فرهنگی تشیع فراهم شد و بعد از صفویه،طی یک دوره گذار در دولتهای افشاریه و زندیه،در دوره قاجاریه جامعه ایران شاهد بروز دو حاکمیت درعرض هم است:1."