چکیده:
حقیقت سلوک یا عرفان عملی، نوعی حرکت باطنی و گذر از مقاطع نسبی و در نهایت وصول، اتصال و فنای در حق تعالی با معنای درست آن است. از جمله پرسشهایی که ذهن را به خود مشغول میدارد، این است که آیا چنین معنایی را میتوان از آموزههای دینی و تعلیمات پیامبر اکرم و اهلبیت( استفاده کرد. این معنا از سویی، سطح عمیقتری از برداشت دینی را آشکار میسازد و از سوی دیگر، میتواند آغاز بر مطالعات گستردهتر و فنی در این زمینه باشد. بیتردید پیگیری این مسیر، افزون بر آنکه تقارب فضای حاکم بر عرفان عملی اسلامی با آموزههای دینی و مکتب اهلبیت( را اثبات میکند، میتواند منجر به پدید آمدن آثار ارزشمندی در علم سلوک و عرفان عملی باشد.
خلاصه ماشینی:
"سلوک در لغت حرکت است، اما در اصطلاح حرکت باطنی به سوی خداوند میباشد، و از همین منظر روندة این راه را «سالک» میگویند 2 و به لحاظ بستر حرکت راه و طریق، آن را «طریقت» گفتهاند، چنانکه به لحاظ جنس حرکت، معاملات قلبی نام دارد؛ زیرا در عرفان عملی، تنها اعمال جوانحی و قلبی مورد توجه است و همة اعمال جوارحی نیز با تأثیر در قلب مورد ملاحظه قرار میگیرند.
4 امام سجاد( در «مناجات مریدین»، با به کارگیری واژة مخصوص سلوک و با اشاره به دیگر مؤلفههای آن، به روشنی بر حقیقت عرفان عملی (حرکت به سوی خدا تا وصول) اشاره کرده و به محضر خداوند بلندمرتبه عرضه میدارد: «الهی فاسلک بنا سبل الوصول الیک و سیرنا فی اقرب الطرق للوفود علیک» در واژههای «سلوک»، «سبل»، «وصول الیالله»، «سیر»، «طرق» و «وفود علی الله» دقت و تامل شود.
چنانچه امام خمینی( در غزلی میگوید: گر سالک او منازلی سیر کندگر نوح زغرق سوی ساحل ره یافت خود مسلک نیستی بود منزل مااین غرق شدن همی بود ساحل ما 21 و در غزل دیگر حسن ختامش را وصول به مقام «عدم اندر عدم» دانسته و میگوید: بساغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه به پیر صومعه برگو ببین حسن ختامم را طریقت اهل معرفت از همة آنچه به عنوان آموزههای دینی در باب مؤلفههای اساسی سلوک گفته شد، طریقت را استنباط میکنند."