چکیده:
رویکرد روایتشناختی1 در بررسی ساختار روایتهای داستانی2، بستر و الگوی منظمی برای تحلیل مؤلفههای اصلی متن روایی، یعنی داستان3 و متن4 فراهم میکند. در این جستار، به تحلیل داستان دو دنیا از دیدگاه روایتشناختی پرداخته میشود و به فرض اولیه پژوهش در مورد امکان کاربرد عملی الگوی ساختاری روایتشناختی در روایت داستانی مدرن دو دنیا با بررسی مؤلفههای روایتشناسی در این داستان، پاسخ داده میشود. دلیل انتخاب داستان دو دنیا در بحث ژرفساخت5، زمان6، مکان7 و کانونیشدگی8 در باب تضاد9 و تناقض میان مرگ و زندگی است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد رویکرد روایتشناختی با مؤلفههای خود که شامل مؤلفههای سطح داستان میشود؛ از قبیل عناصر زمانی: نظم10، تداوم11 و بسامد12؛ مکانی: مکان داستان و مکان متن؛ شخصیتپردازی13: مستقیم و غیرمستقیم (کنش14، گفتار15، وضعیت ظاهری16، محیط17 و قیاس اسامی18)؛ کانونیشدگی19: درونی، بیرونی و وجوه کانونیشدگی (وجه ادراکی، وجه روانشناختی و وجه ایدئولوژیکی)؛ روایتگری20: سطوح روایی (فراداستانی21 و زیرداستانی22)، لایههای روایی (درونی23 و بیرونی24)؛ بازنمایی گفتار و اندیشه25: نقالی26 و محاکات27 (خلاصه داستانی، خلاصه کمتر داستانی محض، بازگفت غیرمستقیم محتوا، سخن غیرمستقیم آزاد) میتواند تحلیلی ساختاری از تمام وجوه روایت داستان دو دنیا عرضه کند.
خلاصه ماشینی:
"اگرچه سراسر ادبیات داستانی در زبان فارسی از شگلگیری روایتها حکایتمیکند و روایت در ایران از پیشینهای دیرین برخوردار است،در زبان فارسی مبحثنقد و روایتشناسی سابقۀ طولانی ندارد و پژوهشهای اندکی در این زمینه صورتگرفته است که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میشود: حری(1388)رمان آینههای در دار هوشنگ گلشیری را با استفاده از الگویروایتشناسی ریمونکنان بررسی کرده و نتیجه گرفته است که رویکرد روایتشناختیبه روایت داستانی یا هرگونه روایت،در واقع بستر و چارچوبی ساختاری برای تحلیلمؤلفههای اصلی متن روایی یعنی داستان و متن فراهم میکند.
در یک کلام،داستان شامل رخدادها و نیز افرادی است که رخدادها رادر زمان و مکان تجربه میکند و دست به انجام کنش میزند؛حال اینکه طرح نهایی/گفتمان/متن روایی،چگونگی نقل داستان یا عمل روایت است و عمل روایتمؤلفههای:مؤلف واقعی و مستتر/خوانندۀ واقعی و مستتر/زاویۀ دید و کانونیشدگی/بازنمایی گفتار و اندیشۀ اشخاص به شیوۀ مستقیم و غیرمستقیم/سخن غیرمستقیم آزادرا دربر میگیرد.
گاهی نیز رخداد یا حادثۀ داستان آنقدر از نظرمخاطب مهم به نظر نمیرسد،اما گویی در ذهن راوی اثر بسیار عمیقی داشته است کهزمان بیشتری را برای توصیف،برای نمونه به سینما رفتن،صرف میکند از جمله به ایننمونهها میتوان اشاره کرد: شرح دقیق به سینما رفتن برای اولینبار با خانم گرگه و برای دومینبار با پسر خانمگرگه:«یکبار وقتی مادر خانه نبود نمیدانم چطور شد که محبتش گل گرد و تصمیمگرفت من و پسرداییام را با خودش به تئاتر ببرد...
رمان دو دنیا از چندین مجموعه روایت یا داستان تشکیل شده است که اولین سطحرمان یعنی داستان«اولین روز»،سطح فراداستانی است و راوی آن هم فراداستانی استو این سطح فراداستانی خود را باز هم در«آخرین روز»نشان میدهد."