خلاصه ماشینی:
"کتاب ماه فلسفه ماهیت درک کردن و درک شدن،تجربه کردن و تجربه شدن چیست؟چگونه میتوانیم به بهترین نحو رابطۀ میان خودمان و جهان پیرامون خود،و رابطۀ میان خودمان و افراد دیگر را درک کنیم؟مرلوپونتی در تفکر متأخر خود-که گاهی آن را تفکر«مدرن» مینامد،اما معمولا همان«اونتولوژی جدید»اوست-این پرسشها را با توجه به این مسأله مطرح میکند که چگونه وجود باید داده شود تا بتوانیم آن را تجربه کنیم؟طبیعت چگونه باید فهمیده شود تا تجربۀ انسان با آن آشنا و مانوس شود و ما به طور تفکیکناپذیری با آن پیوند یابیم؟ مرلوپونتی صورتبندی«اونتولوژی جدید»خود را درحدود سال 1956 آغاز کرد و بین سالهای 1957-1956 در کالج دوفرانس نخستین درس گفتارهای خود را دربارۀ طبیعت ارائه کرد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) مفهوم مورد نظر مرلوپونتی از«بازسازی اونتولوژیکی»مستلزم روشی جدید است که نوعی حکم کلی توصیفی دربارۀ بدن از آن حیث که درک شده است و همچنین به مثابۀ سوژۀ تجربهکننده را بیان میکند.
فصل دوم به تبیین این امر میپردازد که چرا و چگونه مرلوپونتی گذر از پدیدارشناسی اولیۀ خود دربارۀ طبیعت را از طریق «اونتولوژی جدیدش»ضروری تلقی میکرد و اینکه مفاهیم اصلی مورد نظر وایتهد چگونه مرلوپونتی را در انجام این کار یاری کردند؟ سپس این فصل،موضوعات اصلی مربوط به«اونتولوژی جدید» را بسط و گسترش میدهد،آن هم با نشان دادن اینکه مرلوپونتی چگونه دوگانهانگاری را کنار میگذارد و نوعی هستیشناسی دوگانه را جایگزین آن میکند.
فصل هفتم کتاب اصطلاح«اونتولوژی جدید»مرلوپونتی را بررسی میکند و نشان میدهد که مرلوپونتی چگونه به انتقادهایی که از وی صورت گرفته است پاسخ میدهد و چگونه فلسفۀ وایتهد میتواند در این راه به مرلوپونتی کمک کند."