خلاصه ماشینی:
"وایتهد خودش در ابتدای سخنرانی اول با عنوان«اهمیت»، هدفش را از مجموعۀ این سخنرانیها چنین بیان میکند:«در کل این سخنرانیها،هدف من بررسی خصوصیات کلی تجربیاتی است که در فعالیتهای هدایت شدۀ بشر مفروض گرفته شدهاند.
در فراز هفتم مؤلفه به بحث اخلاق و قواعد اخلاقی میپردازد و قواعد اخلاقی را مرتبط با پیشفرضهای مربوط به ویژگی نظاممند جهان تلقی میکند و تصور ثبات کامل قوانین طبیعت و قواعد خاص اخلاقی را توهم اساسیای میداند که فلسفه را در حد وسیع تباه کرده است.
وایتهد در ابتدای این سخنرانی میگوید:نخستین بدعتی که میخواهم در بحث دربارۀ فهم با آن مبارزه کنم این است که فکر کنیم همهچیز را میدانیم و آنچه را نمیدانیم معرفت نیست،چرا که فهم هرگز حالت ایستایی کامل ذهن نیست.
وایتهد در فراز دوم از این سخنرانی دربارۀ چیستی بصیرت یا فهم حاکم که به وسیلۀ آن خود را به عنوان موجودات واقعی در دنیای واقعیات فرض میکنیم،تجربۀ ذهنی دربارۀ جزئیات توصیفی،«صورت دریافت»و غیره سخن میگوید.
از نظر وایتهد با اینکه در سراسر قرن هفده تا زمان وی در افکار علمی نظریۀ معرفت عمومی رد شده است،اما این نظریه همچنان حاکم برتر در زندگی بشر،در بازار،دادگاهها و در واقع،در کل روابط اجتماعی بشری است.
نظریهای که وایتهد میپذیرد این است که طبیعت فیزیکی و حیات جز اینکه ما آنها را به عنوان عوامل اساسی در ترکیب اشیا «واقعا واقعی»که روابط متقابل و خصوصیات فردی آنها جهان را تشکیل میدهد،تصور کنیم قابل درک نیستند.
9)وایتهد در بخش آخر کتاب با عنوان سخن آخر، وارد سخنرانی نهم با عنون هدف فلسفه میشود که از نظر حجم بسیار کمتر از سخنرانیهای دیگر است."