چکیده:
سازمانها به مثابه یکی از مهمترین عوامل موثر بر تحول جامعه، سالیان درازی است که در جامعه انسانی نقشهای مهمی را برعهده گرفته، و بتدریج آن را به سوی جامعه سازمانی سوق داده اند؛ بدین ترتیب سازمانهایی بی روح، که همراه کارکردهای خاص خود، کژکارکردهای بسیاری را به جامعه تحمیل می کنند بر جوامع انسانی حاکم شده اند. تاکید بر عقلانیت ابزاری و مغفول ماندن عقلانیت جوهری در سازمانها موجب شده است که در عصر کنونی، بقا به مهمترین دغدغه و هدف این سازمانها تبدیل شود و آنها را به سامانه های اجتماعی منفعلی مبدل سازد که خود را با محیط تطبیق می دهند تا باقی بمانند. در این میان، انگاره سازمان ایثارگر با بهره گیری از مبانی اعتقادی متفاوت از سازمانهای روزمره کنونی، می تواند در جامعه نقش برجسته ای ایفا کند و جامعه انسانی را در دستیابی به اهداف اصیل خود یاری رساند. در فرهنگ سازمان ایثارگر، تعهد به توحید، آزادی، کنترل درونی، خدمت گذاری، استقامت و انعطاف پذیری و نوآوری، نهادینه شده است. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بررسی کژکارکردهای سازمانهای کنونی با تبیین مفروضات بنیادین سازمانهای متمایل به ایثار، کارکردها و ویژگیهای منحصر به فرد آنها با رویکردی اصل موضوعی به منظور پایدار ساختن تاثیرات این سازمانها در جامعه تبیین شود.
خلاصه ماشینی:
<H1>تبیین ویژگیهای مانایی و پایداری </H1> <H1>در سازمانهای متمایل به ایثار</H1> <H1>مهدی عبدالحمید *</H1> <H1>علیاصغر پورعزت **</H1> دریافت مقاله: 27/1/90 پذیرش نهایی: 20/2/91 چکیده سازمانها به مثابه یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر تحول جامعه، سالیان درازی است که در جامعه انسانی نقشهای مهمی را برعهده گرفته، و بتدریج آن را به سوی جامعه سازمانی سوق دادهاند؛ بدین ترتیب سازمانهایی بی روح، که همراه کارکردهای خاص خود، کژکارکردهای بسیاری را به جامعه تحمیل میکنند بر جوامع انسانی حاکم شدهاند.
سازمان همان گونه که از ریشه لاتین آن(Organ) مشخص است، وسیلهای است که باید به مثابه آسانکننده، انسان را در رسیدن به اهداف خویشتن یاری رساند؛ یعنی فلسفه اصلی و عقلانی وجود سازمانها این است که برخی از اهداف فردی یا اجتماعی، فقط از طریق همکاری گروهی از مردم تحقق مییابد(ایراننژاد پاریزی، 1384).
سازمانهای کنونی نیز در نتیجه همین تصمیمات بشری پا به عرصه وجود گذاشتهاند؛ بدین ترتیب سازمانهایی که روزگاری برای کمک به بشر به وجود آمده بودند، آنچنان وبال گردن انسانها شدهاند که گویا آنها را در قفس آهنین<FootNote No="13" Text="- Iron cage"/> خود اسیر کردهاند و عدهای از آنها به منزله &quot;بمبهایی زمانی&quot; یاد میکنند(مورگان<FootNote No="14" Text="- Morgan"/>، 2007: 273)؛ بمبهایی که بتدریج جامعه انسانی را به سوی تباهی ارزشها سوق میدهند!
میل به بقا در سازمان ایثارگر میل به بقا<FootNote No="39" Text="- Survival instinct"/>، که خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده به سازمانها نیز سرایت کرده است تا آنجا که گلدنر<FootNote No="40" Text="- Gouldner"/> (1959) بر آن است که: سازمان میکوشد تا زنده بماند و تعادل خود را حفظ کند و تا آنجا که ممکن است، حتی پس از دستیابی به اهداف تعیین شده نیز پا برجا بماند.