خلاصه ماشینی:
"هایدگر با این که بخشی از گفتههای ارسطو را تا اندارهای درست ترجمه کرده،ولی بعد -هابرماس برای روشنفکر دو نقش در نظر میگیرد: 1)به عنوان متفکر و محققی که با همگنان و همکاران خود به مباحثه و مناظرهء تخصصی میپردازد و از این راه در گشایش و گسترش نظریهها و پیدایش فرضیههای جدید مؤثر است؛2)به عنوان اندیشمندی اجتماعی که به منظور روشنگری،در جدلهای عمومی جامعه شرکت میکند و میکوشد با مشارکت و دخالت خود در مباحث روز و طرح پیشنهاد در جهت حل مسایل جاری جامعه،در فرآیند تکامل و بهبود وضع موجود اثر گذارد.
حال چه کسی میتواند در مقابل این سخن چیزی بگوید؟معمولا مطالبی مینویسد که به طور کلی قابل فهم نیست؛آنهم در چند و چندین صفحه!»2 پوپر همواره از مناظره و گفتگو با این دسته از روشنفکران و خاصه با نظریهپردازان«مکتب فرانکفورت»خودداری میکرد و از اینرو در مناظراتی نیز که به«جدل دربارهء پوزیتیویسم»شهرت یافته است،به طور مستقیم شرکت نکرد و فقط در یکی از کتابهایش ضمن انتقاد از زبان غامض پرطمطراق هابرماس،عللی را برشمرد که بر مبنای آن حاضر نبوده است با«هربرت مارکوزه»(یکی دیگر از نظریهپردازان مکتب فرانکفورت)و پروفسور هابرماس به بحث و گفتگو بپردازد.
پیشینهء تاریخی اصطلاح«روشنفکر» هابرماس در نظریههای خود،نقش دیرین اندیشمند جامعه را به فعالیت در دو حوزهء مستقل و در عین حال به هم پیوسته تقسیم میکند:از یک سو به عنوان متفکر و محققی که با همگنان و همکاران خود به مباحثه و مناظرهء تخصصی میپردازد و از این طریق در گسترش و گشایش نظریهها و پیدایش فرضیههای جدید متفکر و مبتکر است؛و از سوی دیگر به مثابهء روشنفکری اجتماعی که به منظور روشنگری،در جدلهای عمومی جامعه شرکت میکند و میکوشد با مشارکت و دخالت خود در مباحث روز و طرح پیشنهاد در جهت حل مسایل جاری جامعه،در فرآیند تکامل و بهبود وضع موجود تأثیر گذارد."