چکیده:
این نوشتار در پی نشان دادن نحوه مواجهه عالمان شیعی معاصر با فلسفه غرب است. منظور از عالمان شیعی، عالمانی هستند که از حوزه های علمیه شیعه برخاسته اند. غرض، نشان دادن نقش حوزه های علمیه در برخورد با فلسفه غرب است. بنابراین از دانشمندان و نویسندگان دانشگاهی و به طور کلی غیر حوزوی در این مقاله جز به طور گذرا بحثی نخواهد شد. عالمان دینی مورد بحث در این مقاله نیز عالمانی هستند که پیش از انقلاب اسلامی نشو و نما کردند و در این بحث، پیشگام شمرده می شوند. بنابراین، درباره نسل پس از انقلاب اسلامی حوزه علمیه فقط به اشاراتی بسنده خواهد شد. بنابراین غرض از این نوشتار، طرح کلی بحث، نشان دادن توجه عالمانی دینی به فلسفه غرب، ترسیم جغرافیای مسئله و ذکر برخی از نمونه مباحثی است که آنان طرح کرده اند تا از این طریق بتوان به نوع مباحث طرح شده، ادبیات مورد استفاده، و نحوه مواجهه و موضع گیری آنان در قبال فلسفه غرب راه یافت.
خلاصه ماشینی:
"شعرانی در موارد متعددی،آرای فلاسفه اروپا را با فلاسفه اسلامی مقایسه میکند و بهاین ترتیب،فلسفه مقایسهای یا تطبیقی را پیش از همه پیمیریزد؛مانند مقایسه نظریهلاک در ادراک با قول به اشباح در فلسفه اسلامی،مقایسه نظر دکارت در باب مکان بانظر ابن سینا در این باب،مقایسه پنج نظریه فلاسفه غربی در باب جسم با پنج نظریه دربین فلاسفه و متکلمان اسلامی،تطبیق نظریه انکار جوهر جسمانی هیوم و استوارت میلبا نظریه نظام معتزلی،تطبیق دو نظریه ترکیب اتحادی و انضمامی نفس و بدن در غرب بادو نظریه در فلسفه اسلامی،مقایسه تقارن اتفاقی(همآهنگی پیشین بنیاد)لایب نیتز باسخن ابو الهذیل علاف،مقاسه برهان صدیقین دکارت و لایب نیتز با سخن قیصری دراین باره،مقایسه بیان دکارت در برهان از طریق معرفت نفس بر وجود خدا با بیانملا صدرا در این زمینه،مقایسه مضمون شعر ابو العتاهیه با مضمون شعر ولتر در برهاناتقان صنع،مقایسه نظر دئیستها با نظر بعضی از متلکمین مانند جاحظ در عدم نیاز جهانبه خدا پس از خلقت،و مقایسه نظر بعضی از فلاسفه اروپا درباره شمول علم واجب بهذات خود نسبت به علم تفصیلی او به جزئیات عالم با نظر ملا صدرا در همین باب.
شهید مطهری در مواجهه با فلسف غرب،سه کار میکند:تفسیر و تحلیل،مقایسه بافلسفه اسلامی،و سرانجام نقد دیدگاههای غربی،افزون بر این او قدم چهارمی را نیز دراین راه برمیدارد و آن،این است که در بسیاری از موارد به نحو ابتکاری برای نخستینبار نظریه بدیل اسلامی را در حوزههایی چون معرفتشناسی،انسانشناسی،فلسفه تاریخ،فلسفه اخلاق،فلسفه سیاسی،فلسفه اجتماع،فلسفه اقتصاد،فلسفه دین و کلام جدیدطرح کرده و با استفاده از تجربه غربی،شعب جدید را در فلسفه اسلامی تأسیس میکند."