چکیده:
با به پایان رسیدن عصر ارتباط «جمعی» و جایگزینی ارتباط «رسانه ای» و همچنین رفتار غیر قابل پیش بینی مخاطبان به دلیل افزایش سواد رسانه ای، تعدد و تنوع وسایل ارتباطی، امکان دسترسی به وسایل ارتباطی گوناگون و بسیاری از عوامل روان شناختی، جامعه شناختی و فنآورانه دیگر از یک سو، و افزایش میزان تحرک جغرافیایی و مهاجرت افراد از سوی دیگر، مقاله حاضر بر آن است تا با در نظر داشتن دو رویکرد «جامعه شناختی» و «نشانه شناختی» و تلفیق دیدگاه های «مخاطب محور» و «رسانه محور» با تکیه بر پیشینه و هویت فرهنگی مخاطبان، رفتار رسانه ای آنان در مهاجرت را مورد بازبینی قرار دهد. به این منظور رفتار رسانه ای ایرانیان شهر تورنتو در کشور کانادا با استفاده از روش پیمایش مطالعه می شود. در این مطالعه رابطه بین میزان تعلقات فرهنگی مخاطبان و چگونگی استفاده آنان از رسانه ها، و همچنین رابطه بین نیازهای آنان و نوع رسانه انتخابی شناسایی می شود. در این مقاله گزارش نتایج حاصل از پژوهش در دو بخش نظری و میدانی ارائه می شود.
Considering the shift from “Mass” to “Media” communication and many psychological، sociological and technological factors such as unpredictable behavior of audiences، increased media literacy، diversification of media and availability of different media at one hand، and the increased degree of geographic mobility and immigration on the other، this article is to study the media behavior of audiences in immigration regarding their cultural identities and background. By combining the audience oriented and media dominated approaches، in this article the sociological and semiological approaches in television studies have been emphasized. In this respect by conducting a field study، the media behavior of Iranians in Toronto has been studied and the correlation between their cultural dependency and the way they consume the media and also the correlation between their needs and the type of selected media have been inspected.
خلاصه ماشینی:
"نیازهای مخاطبان و انتخاب شبکه های تصویری کانادایی ـ آمریکایی به زبان غیرفارسی با تحلیل ضریب همبستگی (پیرسون و اسپیرمن ) بین انتخاب رسانه کانادایی ـ آمریکایی به زبان غیرفارسی و نیاز کسب خبر، بین این دو متغیر رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد و مشخص می شود کسانی که اولویت اول به کسب خبر می دهند از این شبکه کمتر استفاده می کنند (یادآور می شود در مواردی نظیر اولویت بندی یک مقوله ، که مقدار بیشتر متغییر نظیر آن ، نمایش دهنده اولویت کمتر است ، علامت مثبت ضریب همبستگی بر ارتباط معکوس دلالت دارد).
نیازهای مخاطبان و انتخاب شبکه های تصویری ایرانی آمریکای شمالی و اروپا با تحلیل ضریب همبستگی (پیرسون و اسپیرمن ) مشخص می شود بین این رسانه و کسب خبر رابطه معنی دار وجود دارد.
نتیجه گیری با توجه به مباحث نظری به ویژه تلفیق دیدگاه مخاطب محور و رسانه محور در انتخاب رسانه ، و همچنین یافته های بخش میدانی که متکی بر پیشینه ، هویت فرهنگی و تعلقات فرهنگی مخاطبان است ، می توان نتیجه گرفت که براساس "مدل تصمیم گیری براساس نیازها"ی بکر و شونبک (١٩٨٩) پیشینه ، در ارزیابی رسانه ها برای انتخاب نقش دارد."