چکیده:
از جمله راههای مهم و ضروری برای رهایی از مشکلات نقد ادبی و افزودن بر گنجینه فضای نقد ادبی مراجعه به آرای دانشمندان قدیم و میراث گرانقدر آنهاست. به سخن دیگر، با «بازگشت به خویش» میتوان تا حدی نیازهای فرا روی نقد ادبی را پاسخگو بود. البته به همین میراث نیز باید با دید دیگری نگریسته شود. علم بلاغت و آرای بزرگان آن در طرح مباحث گوناگون را میتوان در دانشهای جدیدتر بویژه سبک شناسی یافت. گرچه برخی باور دارند که سبک شناسی دانشی جدید است، نخستین کسانی که به سبک توجه کردند، دانشمندان بلاغت بودند. از این رو، این جستار در پی آن است تا به کشف رابطه این دو علم بپردازد. بنابراین ابتدا به معرفی و طرح نظریات مکاتب مختلف سبک شناسی پرداخته شد و سپس قضایای علم معانی را با آن تطبیق داده شد. در پایان مشخص شد که اندیشه های مکاتب مختلف سبکشناسی از جمله سبکشناسی هنجارگریزی، آشنایی زدایی، سبک شناسی تکوینی، سبکشناسی ساختارگرا، سبکشناسی توصیفی و سبکشناسی آوایی در علم معانی خودنمایی میکند. این امر نشان دهندة پیوند نزدیک دانش سبک شناسی با علوم بلاغت بویژه علم معانی است. البته مسائل علم معانی به طور کامل با نظرات سبک شناسی مطابقت نمیکند، بلکه میان این دو علم علاوه بر ارتباط، تفاوتهایی نیز وجود دارد. همچنین شدت و ضعف ارتباط علم معانی با هریک از این مکاتب، مختلف است به گونهای که با برخی ارتباط بیشتر و با برخی ارتباطی کمتر دارد.
خلاصه ماشینی:
"3. سبکشناسی هنجارگریزی و علم معانی اعضای مشهور فرمالیستهای روسی از جمله شکلوفسکی و بوریس آخن بام باور داشتندکه ادبیات صرفا مسألهای زبانی است و بنابراین میتوان گفت زبان ادبی یکی از انواع زبانهااست.
وی در مبحث ایجاز و اطناب میگوید:برای شناخت اینکه کلامایجاز دارد یا اطناب باید مقدار انحراف آن را از زبان«متعارف الأوساط»؛یعنی به زبان عامه-که نه بلیغ هستند و نه غیربلیغ-مقایسه نمود و علاوه بر آن باید گاهی معیار و میزان را ازخود حال و مقام متن گرفت؛یعنی چه مقدار از کلام شایسته بوده که ذکر شود ولی از آنعدول شده و سخن موجز یا مطنبی آورده شده است.
هرچند برخی باور دارندکه سبکشناسی ساختارگرا،روشی ویژه است که ابتدا از سوی مکتب«پراگ»ارائه شدهاست و رومان یاکوبسن نامدارترین نمایندۀ آن به شمار میآید،(غیاثی،1368:54)به نظرمیرسد که چنین اندیشهای را در علم بلاغت بویژه نزد عبد القاهر جرجانی هم به شیوۀنظری و هم عملی وجود داشت.
دانشمندان بلاغت میان جملاتی که با«إنما»،«ما و إلا»،«حروف عطف»و«تقدیم ما حقهتأخیر»فرایند قصر در آنها رخ میدهد،از لحاظ شدت تأثیر تفاوتهایی ذکر میکنند(تفتازانی،1380 ه ش:119) 4,5 سبکشناسی آوایی و علم معانی «سبکشناسی آوایی»خصوصیات آوایی متن را ملاک خود قرار میدهد.
این نوع از نقد،سبک را بازتاب احساسات هنرمند میداند:در بلاغت نیز توجه به روحیاتو شخصیت ادیب نقشی برجسته دارد که البته به سبب ماهیت و غایت پیدایی و شکوفاییبلاغت-که برای توجیه وجوه زبانی و کلامی و جنبههای اعجاز قرآن کریم بود-کمتر بدانپرداخته شد."