چکیده:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه راهبردهای مقابلهای، کمالگرایی (مثبت و منفی) و خودکارآمدی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد و افراد بهنجار بود. روش: در این بررسی علی-مقایسهای، 200 نفر (100 فرد مبتلا به اختلال مصرف مواد و 100 فرد بهنجار) به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. سپس گروهها از نظر ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، جنس، وضعیت تأهل و تحصیلات) همتاسازی شدند و پرسشنامهی شیوههای مقابلهای لازاروس و فولکمن (1984)، مقیاس کمالگرایی مثبت و منفی تری شورت و همکاران (1995)، مقیاس خودکارآمدی شوارتز و جروسلم (1981) را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین راهبردهای مقابله با استرس دو گروه در زیرمقیاسهای دوریجویی، خویشتنداری، مسئوولیتپذیری، گریز-اجتناب و حلمسأله تفاوت معناداری وجود دارد. بهعلاوه، گروه مبتلا در مقیاس کمالگرایی مثبت، دارای نمره میانگین کمتر از گروه بهنجار بود. از نظر سطح خودکارآمدی نیز بین افراد مبتلا و بهنجار تفاوت معنیداری یافت شد که در این راستا، خودکارآمدی افراد بهنجار بالاتر بود. نتیجهگیری: انتخاب سبک و الگوی مقابلهای نامناسب، انتظارات غیرواقعبینانه و بیش از حد از تواناییها و سطوح پایین خودکارآمدی، عواملی هستند که میتوانند منجر به گرایش افراد به مصرف بیشتر مواد و در نهایت اعتیاد گردند
Aim: The aim of the present study was to compare the coping strategies، perfectionism (positive and negative) and self-efficacy in individuals with substance use disorder and normal individuals
Method: In this casual-comparative study، 200 persons (100 individuals with substance use disorder and 100 normal individuals) were selected by cluster random sampling. The groups were matched with consideration of demographic characteristics (age، gender، marital status and education) and they completed the Lazarus and Folkman coping strategies inventory (1984)، Terry-Short perfectionism scale (1995) and Schwartz and Jerusalem general self-efficacy questionnaire (1981).
Results: Findings of the study showed that the two groups had significant differences on subscales of coping strategies namely: avoidance، self-control، responsibility، avoidance-escape and problem solving. In addition، substance abuse group had also lower scores on the positive perfectionism in comparison of normal group. A significant difference on the level of self-efficacy was observed between the two groups، in this regard، self-efficacy in normal group was more than substance abuse group.
Conclusion: The selection of improper coping style، unrealistic and excessive expectations about the abilities and low levels of self-efficacy are factors that can lead to more substance abuse and finally addiction.
خلاصه ماشینی:
"Trinidad, Unger, Chou & Johnson Rohsenow, Martin & Monti 6.
Frost, Marten, Lahart & Rosenblate Flett, Hewitt, Oliver & MacDonald 10.
Tailor & Letita Hyde, Hankins, Deale & Marteau 5.
با توجه به آنچه ذکر شد، سوال اساسی پژوهش حاضر این است که آیا افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد در مقایسه با افراد بهنجار از نظر متغیرهای راهبردهای مقابله با استرس، کمال گرایی مثبت و منفی و خودکارآمدی تفاوت دارند؟ روش جامعه، نمونه و روش نمونهگیری مطالعه حاضر از نوع پژوهشهای علی ـ مقایسهای است.
برای مشخص کردن راهبردهای مقابله با فشار روانی معتادان و خانوادههایشان، سموعی، ابراهیمی، موسوی، رفیعی و حسن زاده (1379) در نتایج خود به این نکته اشاره دارند که معتادان از سبکهای مقابلهای متفاوتی استفاده میکنند و رایجترین سبک مقابله، شیوهی غیرمؤثر اجتناب رفتاری بوده است.
شاید بتوان گفت که ناتوانی افراد در انتخاب سبک و الگوی مقابلهای مناسب، خود عاملی است که افراد را به سوی مصرف بیشتر مواد و در نهایت اعتیاد سوق میدهد و با توجه به الگوی مقابلهای معتادان که یک روش ناسالم در کنار آمدن با شرایط فشارزا است، به نظر میرسد که این الگوی گرایش به اعتیاد، مشکلات Penley & Tomaka اجتماعی و روانشناختی فرد را افزایش داده و دور باطلی را بهوجود میآورد.
با توجه به مطالب یاد شده میتوان بیان کرد که سوءمصرف مواد یک بیماری چند وجهی بوده و عوامل روانشناختی بیشماری هم در شکلگیری و هم در استمرار آن دخیل است و بررسی در مورد متغیرهای راهبردهای مقابله با استرس، کمالگرایی و خودکارآمدی نشان داد که این متغیرها در افراد مبتلا به مصرف مواد و بهنجار متفاوت است.
Journal of Personality && Social Psychology, 41(3), 586-598."