چکیده:
یکی از روشهای تفسیری کهن، روش تفسیری عرفانی است. در عصر حاضر، این روش تفسیری نیز با تفاوتهایی، راهش را ادامه داده است. این تفاوتها و تمایزها به قدری است که میتوان تفسیر عرفانی را به دو شاخه متقدم و متأخر تقسیم کرد. از نمونه آثار برجستهای که بر اساس روش تفسیری عرفانی متأخر، در مکتب امامیه نگاشته شدهاند، میتوان به تفسیر کیوان قزوینی، مخزن العرفان بانوی اصفهانی و آثار تفسیری علی صفایی حائری اشاره کرد. مفسران عرفانی متأخر، فهم قرآن را تعمیم داده و به نوشتن تفسیرهای عامهپسند همت گماشتهاند. این گرایش، رویکرد شایع و رو به گسترشی دارد که اثر بسیار زیادی بر فضای فکری جامعهـ چه در سطح خواص و چه عامه مردمـ نهاده است؛ از این رو نقد و تحلیل این گرایش ضروری به نظر میرسد. این روش تفسیری هرچند از فواید و محاسنی برخوردار است، اما کاستیهایی نیز دارد؛ از جمله این کاستیها میتوان به عدم ارائة روش علمی و نظاممند، گسیختگی از سنت تفسیری، کمتوجهی به روایات معصومان، عصریاندیشی و تکیه بر کشف و شهود غیر معصومانه اشاره کرد.
One of the oldest methods of Quranic interpretation is mystical interpretation. In the current era، this method has gone through some changes. These changes and differences are so evident that cause mystical interpretation to be divided in two branches: early and late. Considering the late mystical interpretive methods، there are some prominent pieces of work written in Imami Shi‘ite school of thought such as: Interpretation of Quran by Keyvān Qazvini، Makhzan al-Erfān by Banoo Amin، and works of Ali Safyii Hāeri. The late mystical interpreters generalized their understanding of Quran and attempted to create some typical interpretations that were well received by the public.
Nowadays، this approach is regarded to be a widespread and prevalent orientation، which may highly affect on the intellectual system of society (both scholars and ordinary people). Therefore، it seems necessary to criticize and interpret this approach. Although this method involves many advantages، there are some indispensible shortcomings such as lack of systematic and scientific methodology، disparity from traditional interpretation، lack of attention to innocents’ stories، modern thinking، and reliance on non-innocent intuition.
خلاصه ماشینی:
"ک: جاثیه/ 16؛ محمد/ 24) مثلا کیوان قزوینی که معتقد است، قرآن خود را تفسیر کرده است، با چه چیزی میخواهد آن آیه را تفسیر کند؟ دومین مشکل در روش تفسیر قرآن به قرآن آن است که بر اساس چه ملاک و معیاری میتوان ادعا کرد آیهای که مورد استشهاد قرار گرفته، دقیقا مفسر آیة دیگر است؟ زیرا معلوم نیست مفسر، همواره بتواند صرفا از رهگذر تدبر در آیات قرآن کریم، آیة نظیر را بیابد؛ برای نمونه امام جواد(ع) در تفسیر موضع قطع دست سارق در آیه «و السارق و السارقة فاقطعوا أیدیهما»7، به آیه «و أن المساجد لله...
(همانجا) یکی از محققان با استناد به آیة «أ فلا یتدبرون القرآن أم علی قلوب أقفالها"(محمد/ 24) ابتدا مینویسد: «تعبیر "ام علی قلوب اقفالها" نشان میدهد که اگر مانعی هم بر سر راه تدبر مستقیم مردم قرار داشته باشد، همان آلودگیهای اعتقادی و اخلاقی است و بس، و برای تدبر به چیزی بیش از طهارت قلبی، نیاز نیست» ولی در ادامه مینویسد: «با وجود این در عمل، سه مشکل اساسی در برابر تدبر مردم خودنمایی میکند: عدم آشنایی با ترجمه آیات؛ وجود آیات متشابه در قرآن، و نهی از تفسیر به رأی در قرآن.
»(المیزان فی تفسیر القرآن، 20/61) حاصل روایاتی که به بطون قرآن اشاره دارند و دو آیة مذکور، این است که فهم ظاهری قرآن، آنجا که برخاسته از الفاظ عربی آن است، آسان و آشکار است ولی فهم درونی و نهانی آن، به دلیل مربوط بودن آن به عالم معنا و باطن، حتی بر پیامبر(ص) نیز سنگین و ثقیل است؛ بنابراین، معرفت عمیق و باطنی قرآن تخصصی و برای افراد خاصی مقدور است و دیگران از آن محروماند و از آن میتوان به معرفت «ویژه و انحصاری» معصومان یاد کرد."