چکیده:
مسیحیان برخلاف توصیه حضرت عیسی( که گفته بود کسی را «پدر» نخوانید، اسقفان برجسته متکلم و صاحبقلم خود را در فاصله بین سالهای 100ـ500 م. پدران کلیسا نامیدند. کلیسا به معنای جامعه مسیحی است. دورة پدران کلیسا، به دلایل الاهیاتی نزد هر سه فرقه بزرگ مسیحی دارای اهمیت است. رشتهای که به مطالعه پیرامون زندگی و آثار پدران کلیسا میپردازد، «پاترولوژی» نام دارد.مورخان مسیحی، پدران کلیسا را از جنبههای گوناگون تقسیم کردهاند. از جمله در رابطه با زبانی که آنان با آن سخن میگفتند: از اینرو، پدران کلیسا به آبای یونانیزبان و آبای لاتینیزبان تقسیم میشوند. پدرانی نیز بودهاند که نه یونانیزبان محسوب میشوند و نه لاتینیزبان. این نوشتار به این موضوع پرداخته است.
Contrary to the advice of Jesus Christ who told people not to call anyone "father"، Christians called their eminent bishops who were theologians andwriters as Church fathers from the 1st to the 5th centuries. Here the Church is used to mean the whole Christianity. For theological reasons، the period of the Church fathers is of great importance for each of the three large Christian denominations. The area of study which deals with the life and works of the Church Fathers is called patrology. Christian historians have divided Church Fathers in various ways. For example، they have been grouped in terms of the language they speak. Therefore، we have Latin fathers and Greek fathers of the Church. There is also a group of fathers who do not belong to either of these two groups. The present inquiry deals with the subject.
خلاصه ماشینی:
"پدران کلیسا در این دوره، تفاسیری بر کتاب مقدس نوشتند و از عقاید مسیحیت دفاع کردند، امور مربوط به ایمان و شرایط آن را شرح دادند، حوادث و مجادلات زمان خویش را ثبت نمودند و تعالیم مسیحی را به یهودیان و بتپرستان عصر خود انتقال دادند.
از زمان ژوستین (100ـ 165 م)، اناجیل و کتاب اعمال رسولان عهد جدید نامیده شد، و در پایان قرن دوم، این توافق پدید آمد که علاوه بر چهار انجیل و اعمال رسولان، چهارده رساله پولس (رساله به عبرانیان را نیز اثر پولس دانسته میشد) و مکاشفه یوحنا کتب الهامی باشند.
این جریان فکری، که تفکر گنوسی 375 نام داشت، با مسیحیت تشابه نزدیکی داشت؛ زیرا هم از نام مسیح استفاده میکرد و هم گزیدههایی از کتاب مقدس را برای اثبات اصول عقاید خود به کار میبرد.
د. قدیس باسیل که در قرن چهارم میزیست، در رسالة سوم خود به اسقف ایقونیه 382 نوشت که هیچگاه پدران کلیسا از چندهمسری سخنی به میان نیاوردهاند؛ زیرا آنان این امر را طبیعتی حیوانی میشمارند و آن را شایسته مقام انسان نمیدانند.
وی در این رساله، 60 بار از عهد جدید نقل قول کرده که 34 مورد آن از نوشتههای پولس است و این نشان میدهد که در اوایل قرن دوم، آموزههای پولس جای خود را نزد برخی از پدران کلیسا باز کرده بود.
دفاعیههای پدران کلیسا برای توجیه عقلانی از ایمان مسیحی در برابر منتقدان، میراثی است که بخشی از سرمایه اصلی اعتقادات کنونی مسیحیان را تشکیل میدهد."