چکیده:
اصل برائت به عنوان یکی از مهم ترین اصول علمیه، عبارتست از «حکم به عدم ثبوت تکلیف» در مواردی که تکلیف، مشکوک است.» اصولیین برای اثبات حجیت این اصل، به ادله اربعه استناد کرده اند، اصل مزبور علاوه بر نقش مهمی که در استنباط احکام فقهی توسط فقیه دارد، در مباحث حقوقی نیز کاربرد فراوانی دارد و حقوق دانان، قضات و وکلا را در استنباط صحیح احکام حقوقی و آرا قضایی یاری می دهد. این مقاله، ابتدا به معرفی مختصر اصل برائت و بیان کلیاتی در این باره می پردازد، و در بخش دوم، کاربرد این اصل در مباحث حقوقی و نتایج حقوقی مترتب بر آن، مانند اصل قانونی بودن جرم و مجازات، اصل عطف به ماسبق نشدن قوانین، اصل تفسیر به نفع متهم، و اصل عدم ثبوت دین را مورد بررسی قرار می دهید.
خلاصه ماشینی:
"بحث اصالة الاباحه درپاسخ به این سؤال مطرح میشود که قاعده اولیه در مورد انجام کارها چیست؟دراینباره چند نظریه متفاوت ارائه شده است:1برخی علما،اصل در اشیاء را«منع»و«حظر»دانستهاند و معتقدند چون همه مخلوقات و از جمله انسان،ملک خداوندهستند،لذا انسان نمیتواند هیچگونه تصرفی انجام دهد مگر اینکه از سوی شارع بهاو اجازه داده شود زیرا تصرف در ملک دیگری بدون اذن او،عقلا ممنوع است.
م. اصل برائت در مباحث حقوقی و دادرسی را مورد توجه قرار داده وتصریح میکند:«اصل،برائت است بنابراین اگر کسی مدعی حق یا دینی بر دیگریباشد،باید آن را اثبات کند در غیر این صورت با سوگند خوانده،حکم برائت صادرخواهد شد».
قاضی بایدبررسی کند که در متون قانونی این عمل،جرم شناخته شده یا نه؟و در صورتی کهدر اینباره شکی وجود داشته باشد-یعنی یک شهبه حکمی تحریمی در کار باشد-باید به کمک اصل برائت،با صدور قرار منع تعقیب در دادسرا یا حکم برائت دردادگاه،رسیدگی به پرونده خاتمه یابد.
همچنین هرگاه وجود دین،مسلم و قطعی باشد اما مقدار و میزان دقیق آن معلومنباشد و میان مبلغ کمتر و مبلغ بیشتر،مردد باشد،در اینگونه موارد نیز مبلغ کمتر کهقدر متقین بدهی است،باید پرداخت شود و در مورد ما زاد بر این مبلغ،ثبوت دینمشکوک بوده و اصل بر عدم تحقق چنین دینی و برائت از پرداخت آن است.
1اما به نظر میرسد نمیتوان ایناصول را از نتایج مستقیم اصل برائت به شمار آورد که در ادامه،به بررسی آنمیپردازیم: الف)اصل صحت قراردادها در مقام تحلیل و نقد این مطلب باید گفت:اساسا برای اصل صحت یا قاعده صحت،معانی مختلفی مطرح شده است،که دو مورد مهم آن عبارت است از:یکی«جوازتکلیفی»و دیگری«صحت وضعی»."