چکیده:
احمد بن اسماعیل معروف به احمد حسن، یکی از مدعیانی است که در سالهای اخیر به ادعای اینکه امام مفترض الطاعه، مهدی، قائم، وصی امام مهدی، نوۀ آن حضرت و یمانی است، برای خود شهرتی به هم زده و در گوشه و کنار عدهای را فریفته و با خود همراه کرده است. وی و طرفدارانش برای اثبات ادعاهای خود به برخی از روایات تمسک جستهاند. در این نوشتار، تلاش شده است به اختصار برخی از مستندات وی به نقد کشیده شود و خبط و خطاهای نهفته در آن گوشزد شود. تقطیع روایات، تحریف نظر دانشمندان شیعه، ناتوانی در فهم معنای روایات، استناد به نقلهای شاذ، استناد به نسخهبدلها، برداشت سطحی از روایات، استناد به روایات اهلسنت، حذف روایات مخالف، تعارض درونی و بیرونی برخی از نقدهایی هستند که میتوان برای مستندات آنها برشمرد.
Ahmad Bin Ismail، also known as Ahmad Hassan، has made one of the recent assertion that he is the Imam that need to be obeyed، Moftarazo-al ta'ah، deputy of Imam Mahdi and the Imam Mahdi himself، being from Yemen (the Yamani sign) and his grandson. This has made a reputation for him and and has attracted others around and along. He and his supporters have adhered to certain traditions channels in trying to prove their claims. This paper is an attempt to summarize some of the evidence in criticism of his claims and then remind us of its latent errors. Fractioning the narrative، providing a distorted view of the Shi'ite scholars، an inability to understand the true meaning of the Hadith، citing from the aberrant narrations، citing from the secondary sources، sufficing to the surface level of narratives، referring (only) to the narratives of Ahlu- al Sunnah، omitting the opposing narratives in his citations، entertaining some internal and external conflicts all copmose a number of the criticisms that can be used for rejecting his outlined documentations.
خلاصه ماشینی:
(طبری، 1413: 574) چنانکه ملاحظه میشود نویسنده برای اینکه روایات را بر مدعای خود تطبیق دهد از یک روایت، جملۀ «اولین آنها از بصره هستند» را انتخاب کرده، بدون اینکه به ادامۀ حدیث که نامهایی غیر از احمد را بیان نموده است اشارهای کند، و از روایت دوم نام احمد را انتخاب کرده، بدون اینکه آن را به صورت کامل (احمد بن ملیح) نقل نماید و خواسته با کنار هم قرار دادن این دو حدیث به مخاطب چنین القا کند که هر دو حدیث در مقام بیان نام یک نفرند، در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
در صورتی که اگر صداقت را رعایت میکردند و مجموعه روایات را نقل میکردند با توجه به روایات متعدد و صریحی که در منابع معتبر وجود دارد روشن میشد که مقصود از هفتمین فرزند از نسل امام علی( همان هفتمین نفر از امامان دوازدهگانه است؛ یعنی همان چیزی که در روایات متعدد دیگری به صراحت آمده است، با این توضیح که اساسا معنای این روایت آن چیزی نیست که طرفداران احمد حسن ادعا کردهاند؛ چرا که «من ولدک» توصیف کنندۀ حالتی در «السابع» نیست، بلکه حال یا وصف الخامس است؛ یعنی پنجمین فرزند از نسل هفتمین امام که آن پنجمین فرزند از فرزندان توست ای علی!
بنابراین طرفداران احمد حسن اعتقاد به وجود یک مهدی پیش از امام مهدی را از روایات اهلسنت اخذ کردهاند و البته _ چنانکه گذشت _ آنان برای اینکه این واقعیت از دید مخاطب مخفی بماند، این روایت را نه از منبع اصلی، که از کتاب سید بن طاووس نقل کردهاند، در حالی که با مراجعه به کتاب یادشده معلوم میشود سید بن طاووس آن را از فتن ابنحماد آورده است.