چکیده:
اقامتگاه صوفیان را در زبان فارسی خانقاه گویند. این واژه که نخستین بار در متون سده چهارم هجری، در اشاره به فعالیت های مانویان و کرامیان به کار رفته، در سده پنجم، با گسترش جماعت های صوفیه، در سرتاسر قلمرو اسلامی رواج یافته است. خانقاه ها در این عصر مراکزی فرهنگی ـ اجتماعی بودند که صوفیان و مردم عادی در آنجا از خدماتی برخودار می شدند؛ از جمله این خدمات می توان به این موارد اشاره کرد: تربیت مریدان، فراهم آوردن غذا و سرپناه برای مسافران و نیازمندان، تدریس علوم اسلامی، تالیف و تکثیر کتب، و ایجاد کتابخانه. گسترش خانقاه ها مانند هر پدیده اجتماعی دیگر معلول علل و عوامل متعددی بوده است که اهمیت یافتن مقام شیخ، تاکید بر تربیت (در مقابل تعلیم) و خدمت به خلق الله از جمله این عوامل است.
خلاصه ماشینی:
این واژه که نخستین بار در متون سدة چهارم هجـری ، در اشـاره بـه فعالیـت هـای مانویان و کرامیان به کار رفته ، در سدة پنجم ، با گسترش جماعت های صوفیه ، در سرتاسر قلمرو اسلامی رواج یافته است .
البته از دیرباز در مناطق مختلف و در زمان های متفـاوت واژه هـای دیگـری نیز برای اشاره به منزل زاهدان و صوفیان وجود داشته است ؛ از جمله رباط ، تکیـه ، زاویـه ، بقعـه ، لنگـر، مدرسـه ، صومعه و دویره .
بـه نظـر مـی رسـد مقدسی نسبت خانقاهی را تنها برای اشاره به کرامیان به کار برده است ؛ زیرا عرفای دیگر را صـوفیان مـی خوانـد (همان : ٤٤، ١١٨، ١٨٨، ٤١٥، ٤٣٠) و در اشاره به مکان اجتماع آنان از لفظ مساجد و رباط ها استفاده می کند ( Chabbi ١٠٢٥ :١٩٩٧)؛ از این رو، می توان حدس زد که واژة خانقاه تا عصر مقدسی و مدتی پس از وی (تـا اواسـط سـدة پنجم ) در مورد اماکن صوفیه به کار نمی رفته است .
وی اقرار زبانی را برای مـؤمن شـمردن فرد کافی می دانست و بر توکل و زهد بسیار تأکید می کـرد (Zysow ;٦٦٩-٦٦٧ :١٩٩٧ Bosworth)؛ امـا آن گونـه کـه شفیعی کدکنی با بررسی نقادانۀ خود از کتاب الفصـول ، تفسـیری عرفـانی بازمانـده از کرامیـان ، نشـان مـی دهـد، بسیاری از آرای منتسب به ابن کرام «دروغ های قربة الی الله » است که مؤلفان در ایـن دروغ پـردازی ، «نصـرت حق » و «اعلای کلمۀ حق » را وجهۀ نظر خویش می داشته اند.