چکیده:
بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ، روان شناس سوئیسی، «ناخودآگاه جمعی» میراثی است بازمانده از دوره های نخستین نیاکان بشر که در ذهن آنان وجود داشته است. در این ناخودآگاه جمعی، «تصاویر ازلی» و مفاهیم مشترک جهانی وجود دارند که یونگ آنها را «کهن الگو» می نامد. مهم ترین کهن الگوها از نظر او عبارتند از: سایه، نقاب، خود، آنیما، آنیموس، پیر خرد و تولد دوباره. آنیما شاید مهم ترین این کهن الگوها باشد که حضور آن را در بسیاری از آثار ادبی از جمله هفت پیکر نظامی که مجموعه ای از افسانه های عاشقانه و خیال انگیز است، می توان مشاهده کرد. در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر کهن الگوی آنیما در افسانه های هفت پیکر پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هفت پیکر بستر مناسبی برای تجلی کهن الگوی آنیما است که در رویاهای شیرین و کابوس های تلخ افسانه های آن به شیوه ای نمادین حضور دارد. می توان گفت که کاربرد ویژگی های زنانه در شعر نظامی، یکی از تاثیرات مهم آنیما در شعر او است. آنیما همان واقعیت ژرفی است که در موقعیت های گوناگون بر رفتار و حالات شاعر تاثیر می گذارد تا او را به پختگی و کمال برساند.
خلاصه ماشینی:
تأثیر آنیما و تجلی آن در هفت پیکر نظامی دکتر علی فلاح ـ مرضیه یوسفی استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان ـ دانش آموختۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان چکیده بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ ، روان شناس سوئیسی ، «ناخودآگاه جمعی » میراثـی اسـت بازمانـده از دوره هـای نخسـتین نیاکـان بشر که در ذهن آنان وجود داشته است .
آنیمـا شاید مهم ترین این کهن الگوها باشد که حضور آن را در بسیاری از آثار ادبی از جمله هفت پیکر نظـامی کـه مجموعـه ای از افسـانه هـای عاشقانه و خیال انگیز است ، می توان مشاهده کرد.
زیـــر و بـــالا چـــو در جـــهان دیـــدم خویشــــتن را بــــر آســـــمان دیـــــدم (همان : ١٥٥ـ١٥٦) در این سفر خیالی ، زمانی که از اوج آسمان به باغی سرسبز که پای هیچ آدمی زاده ای به آنجـا نرسـیده اسـت ، فرود می آید، زیبارویی چون آفتاب ، بانویی همایون بخت سراپا نور از دور نمایان می شود که همـان آنیمـای درون شاه است و چنان دست نیافتنی جلوه می کند که گویی زمینی نیست و این ، وجه مثبت و معنوی آنیما است کـه از اعماق ناخودآگاه او ظهور می یابد و این مرحله ای دیگر از رسیدن به آگاهی است .
» (یونـگ ١٣٨٩: ٢٧٨) در این افسانه نیز آنیمای مثبت یـا همـان بانوی حصاری این گونه عمل می کند؛ یعنی همه خواستگارانی را که لیاقت او را ندارنـد و پاسـخ گـوی معماهـای خردمندانه او نیستند، از بین می برد و تنها آن کسی را می پذیرد و حذف نمی کند که شایستگی دارد و ایـن همـان اندیشه های ارزشمند ناخودآگاه پادشاه است که باقی می ماند.