چکیده:
رویا و تخیل با جهان فراواقعیت چه سنخیتی دارد؟ آیا دریافت های روح سیال انسان در هیچ شرایطی متوقف می گردد؟ خواب و رویای صادقه یا صالحه به عنوان بخشی از زندگی دنیوی انسان با تخیل از نوع خلاق به لحاظ اینکه هر دو منشا معرفت، خلاقیت، مکاشفه، آینده بینی، ... هستند، همسویی دارند. و سنخیت این دو پدیده پیچیده به عنوان دو توانایی و استعداد، با عالم فراواقعیت، امکان شناخت و معرفت هرچه بیشتر آن عالم را فراهم کرده است. اغلب متون عرفانی و بعضی متون روان شناختی و فلسفی کم وبیش به بیان ماهیت این دو پدیده مبادرت ورزیده اند؛ بعد از کلام آسمانی قرآن، مثنوی مولوی از بین متون عرفانی، گوی سبقت را در واکاوی و نقد رویا و تخیل ربوده است. آیا توجه به رویا و تخیل-که پیونددهنده آدمی با عالم فراواقعیت است- می تواند نشانه ای از تعامل و همسونگری عرفا و بعضی روان شناسان باشد؟ این نوشتار افزون بر پاسخ دادن به این پرسش ها، با نظری تحلیلی به سروده های مولوی درباره رویا و تخیل، به بررسی این موضوع می پردازد و به این نتیجه می رسد که رویا و تخیل منشا تحولات روحی، دگرگونی و خلاقیت هستند و به صورت ناخودآگاه و غیر ارادی بروز یافته، امکان درک و شناخت فراواقعیت را فراهم می سازند. رویاها در متون عرفانی با برخی اندیشه های روانشناختی و سوررئالیستی همسویی دارند.
What kind of resemblance exists between super nature on one side، and dream and imagination on other side? Can we stop our mind receiving any imagination or dream at any condition? Human true dreams and his imaginations can function similarly as they seem to be the origin of human understanding and revelation. Majority of mystical works and some psychological books define these concepts. In Mathnavi، like some psychological texts، some provisions have been made about dreams and imagination and their relation to super nature. Thus، can it be stated that some similarities exist between mystics and psychologists approaching these phenomena? In this article، these questions have been addressed and we will see how Moulavi's poems deal with these concepts. The results show that dream and imagination can be the foundation of human development and revelation. Dreams and imagination happen unconsciously and help human to understand super nature.
خلاصه ماشینی:
"مولوی نیز با اتکا بر بینش قرآنی و عرفانی خود خواب و رؤیا را متناسب با ظرفیت فکری و روحی فرد و البته متأثر از توحید افعالی میداند: برده در دریای رحمت ایزدم#تاز چه فن پر کند بفرستدم؟ آن یکی را کرده پرنور جلال#و آن دگر را کرده پر وهم و خیال (مولوی،3/6-2322) وی بر خلاف نجم الدین رازی،تهانوی و شیخ اشراق،اطلاع و آگاهی بر امور غیبی در خواب به طور فراگیر به مؤمن و غیر مؤمن تعمیم نمیدهد؛بلکه میزان عقل و هوشیاری فرد محک ارزشگذاری خواب اوست: خواب احمق لایق عقل وی است#همچو او بیقیمت است و لاشی است خواب ناقص عقل گول آید کساد#پس ز بیعقلی چه باشد خواب باد؟ (همان،20-4319) پیل باید تا چو خسبد او ستان#خواب بیند خطه هندوستان خر نبیند هیچ هندستان به خواب#خر ز هندستان نکردهست اغتراب جان همچون پیل باید نیک زفت#تا به خواب او هند داند رفت تفت (همان،70-3068) مولانا مهمترین دلیل تقویت بینش ملکوتی و تسلط بر فرا واقعیت در رؤیا و تخیل را تهذیب نفس و حاکمیت تقوی و تعقل بر حواس ظاهری بیان میکند: چون که تقوا بست دو دست هوی#حق گشاید هر دو دست عقل را پس حواس چیره محکوم تو شد#چون خرد سالار و مخدوم تو شد حس را بیخواب،خواب اندر کند#تا که غیبیها ز جان سر بر کند هم به بیداری ببیند خوابها#هم ز گردون برگشاید بابها (مثنوی،4/3-1831) افزون بر این،دلشکستگی،نومیدی از همۀ تعلقات خاطر و مهمتر از همه تضرع در پیشگاه حق از شرایط دیدن رؤیای صادقه است."