چکیده:
مطالعات موجود تا آغاز قرن20 در مورد حفاظت اماکن با ارزش های میراثی به صورت مشترک حکایت از محکومیت روش های انتخاب شده بوسیله ویولت لودوک( Viollet- Le- Duc) و هوادارانش می کند (UNESCO, 1950). اما چنین قضاوتی منصفانه نیست و لازم است پذیرفته شود که ویولت لودوک در پیشنهاد تفسیر ارتباط تاریخی با بناهای با ارزش و طرح روش هائی برای حفاظت آنها نسبت به ارزش های ذهنی اجتماعی به انتقاد پرداخت.او بود که اهمیت معماری گوتیک و مجسمه های آن را در فرانسه کشف کرد، و نشان داد چطور آنها بیانگر نوع و هوش سرشار معماران فرانسوی بوده اند. او در تمایلات سیاسی و ادبی روزگار خود حامیانی پیدا کرده بود، به طوری که نظریات او به شکل فوق العاده ای نافذ بوده و زمانی که معماری قرون وسطا و مجسمه های آن در طول دوران انقلاب صنعتی در خطر تخریب بسیار جدی بود، با ادای احترام نسبت به سبک کلاسیک، زمینه بسیار وسیعی جهت حفاظت آنها پیدا کرد.
wo different attitudes about conservation of cultural heritage were presented.
Ruskinians with romantic sense of view positioned against Viollet Le Due's rationalistic solutions.
"Preservation" has been established only by Ruskin's followers in opposite with any kind of intervention degree of conservation into historic and cultural fabric of heritage buildings.
Unlikely "restoration" of "reconstruction" has been used for saving of a great number of historic buildings by Le Due. However the spirit of unity in style has been proposed to demolish those of buildings parts which were added to the orginal buildings. It was shown to what extent buildings of heritage have to be restored or preserved.
خلاصه ماشینی:
"پس بطورخلاصه اگر چه راسکین نسبت به اینکه چطور معماری گوتیک می تواند شناخته شود مطلبی را آموزش می دهد، اما بهیچوجه راجع به جزئیات این سبک و یا روش دوره بندی آن صحبتی نمیکند، بلکه او تنها مکتبی را تدریس می کند و درباره خصوصیات آن توضیح میدهد او می گوید: 1- ببین آیا ساختمان به شکلی است که بنظر می آید یک مرد قدرتمندی آن راساخته است؟ و به شکلی عظمت را به نمایش درمی آورد؟ یا اینکه بیانگر سهل انگاری است؟ آیا خود را به محیط اطراف خویش تحمیل می کند؟ و یا با تمایلات متعالی و کمال یاب مردمانی که گاهی پیروز و گاهی شکست خورده اند، مطابقت دارد؟ ببین از بینش وسیع و قدرت مردمانی که می توانند تجربیات گذشتگان را بکار گیرند الهام میگیرد؟ یا اینکه سرزنش کننده ایشان است؟ اگر ساختمان چنین شخصیتی داشته باشد خیلی خواستنی است، اگر چه خشونت از خود نمایش دهد، اما یک اصالت را به اثبات می رساند.
اما سؤال اینجاست که چرا لودوک توانست برای استفاده از آهن در اشکال جدید پیشنهاداتی ارائه دهد، چیزی که معمولا در ارتباط با مصالح جدید ساختمانی مورد سؤال و در خواست بوده است؟ چرا افراد و شخصیت های دیگری همچون پوگین، اسکات، بورگرز، رابرت کر، و همه ی آن کسانی که جهت استفاده از آهن و فولاد در ساختمان صحبت کرده اند و نسبت به نیازمعماری به سبک جدید سخنوری کرده اند، چنین نکرده اند؟ و چرا هیچ شخص دیگری دست به این کار نزد، البته به جز پاکستون که به اصول علمی باغبانی آشنا بود و یا مهندسین پل سازی یا امور دریائی مانند او که قایق باری را در منطقه شیرنس طراحی کردند و حقیقتا تنها تعدادی از معماران مانند پیتر الیس که گمنام مانده بودند توانستند از آهن و فولاد به شکل جدیدش که اقتضا می کرد در معماری ابنیه استفاده بردند."