چکیده:
نوشتار حاضر بهدنبال بازخوانی چگونگی تقابل ائمه با جریانهای گوناگون و متنوع غالیان (از ابتدا تا دوره امام صادق×) میباشد. در یک طرف گروههایی قرار داشتند که بهتدریج و با گذشت زمان باورهای ابتدایی خویش را به فرقههای منسجم در دوره امام صادق× تبدیل کردند؛ در طرف دیگر ائمه نیز بهعنوان متولیان دین به فراخور زمان و شرایط پدیدآمده با جریانهای انحرافی ازجمله غالیان به مقابله پرداختند. شاید یکی از مهمترین علل رشد غالیان در آن دوره، شرایط سیاسی پدید آمدهای بود که سبب درگیری امویان با عباسیان شد. همین امر سبب گردید این گروهها با خیالی آسوده به تبلیغ گمانههای خود همت گمارند و خود را به گروههایی با کادر رهبری مشخص تبدیل کنند.نوشتار حاضر به بررسی جریان غلو از دوره مذکور تا عصر امام صادق× یعنی دورهای که غالیان به بالندگی خویش رسیده بودند، پرداخته است. گرچه گرایشهای غالیانه هیچگاه از جامعه مسلمانان رخت برنبست، اما مبارزه امامان شیعه با این جریانها تا اندازه زیادی این گروهها را به حاشیه راند و سبب مشخص شدن نظرگاه شیعیان و تمایز این اندیشه با باورهای چنین گروههای منحرفی گردید.
خلاصه ماشینی:
"این نوشتار بهدنبال آن است که چگونگی تقابل اهلبیت^ با جریان غالیان از آغاز نزول وحی تا دوره امام صادق× یعنی عصری که غالیان توانستند باورهای خویش را به فرقههای منسجم تبدیل کنند، مورد بررسی قرار دهد، و ائمه متأخر از امام ششم را به نوشتاری دیگر موکول میکند.
در پاسخ این گمانه که چرا قبل از حکومت امام علی× چنین گرایشهایی پیدا نشد، میتوان گفت در دوره نزول وحی بهخاطر هشدار قرآن کریم و پیامبر اکرم| و عدم ورود افکار بیگانه و همچنین شخصیت پیامبر اکرم| که ویژگیهای آن حضرت خود میتوانسته هر شخصی ازجمله امام علی× را تحتالشعاع خود قرار دهد، غلو زمینهای برای رشد نیافت.
حضرت در روایات دیگری هرگونه ادعای نبوت نسبت به امامان شیعی^ را مردود میداند و چنین میفرماید: لعنت خدا بر کسی باد که بگوید ما پیامبر هستیم و نیز لعنت بر کسی باد که در این مطلب شک کند.
آنها اعتقاد دارند که ارواح ازلی همانها هستند که در آدم بودند و سپس به دیگران تا امروز از بدنی به بدن دیگر منتقل شدند؛ درحالیکه اگر خالق در صورت مخلوق درآید، پس چگونه استدلال میشود که یکی از آنها خالق و دیگری مخلوق است؟» 2 امام صادق× در نفی گمانه تشبیه و در جواب شخصی که برترین اعمال را از حضرت سؤال کرده بود، فرمود: «توحیدک لربک؛ اینکه خدا را یکی بدانی.
در نقل دیگری از آن حضرت چنین آمده است: یکی از یاران امام صادق× میگوید امام درحالیکه ناراحت بود، نزد ما آمد و فرمود: همین چند لحظه پیش برای کاری از منزل خارج شدم؛ ناگاه یکی از سیاهیان مدینه نزدم آمد و گفت: لبیک جعفر بن محمد."