چکیده:
مشارکت اجتماعی بهعنوان مقولهمحوری در جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر| به تدریج فروکش کرد. در ابتدا افراد و گروههایی از عرصه سیاسی و دخالت در آن کنار رفته و اعتزال گزیدند. با به دست گرفتن قدرت توسط امویان، انفعال اجتماعی به سطح وسیعی از جامعه سرایت کرد؛ بهگونهای که بزرگترین جنایات در این دوره اتفاق افتاد، اما جامعه در مقابل آن واکنشی نشان نداد. از عوامل تأثیرگذار بر این روند، استفاده امویان از اندیشههای منفعل زا بود. تعبیری که امویان و تعدادی از صحابه از اندیشهها دینی و شبه دینی داشتند، در به رکود کشاندن جامعه تأثیر گذاشت. اندیشههای حفظ جماعت، تقدیرگرایی، اندیشه ارجا و خلافت الهی ازجمله مبانی نظری بود که امویان با تعبیری متفاوت از آن، جامعه را در قبال عملکرد خود به سکوت کشاندند. در این مقاله با روش توصیفی ـ تبیینی ابتدا اندیشههای دینی و شبه دینی رایج در دوره امویان بیان شده سپس به چگونگی تأثیرگذاری آنها بر انفعال اجتماعی پرداخته میشود. به نظر میرسد امویان با استفاده از این اندیشهها با سلب روحیه مشارکت از مردم، انفعال اجتماعی را به سطح وسعی از جامعه اشاعه دادند.
خلاصه ماشینی:
"1 در دوره خلافت عثمان نیز تا زمانی که خلیفه پایبند به مسائل دینی بود، همراهی جامعه و اتحاد اجتماعی با وی دیده میشد؛ اما در شش سال دوم که عثمان سیاست خویشاوندمداری را جایگزین فضایل دینی کرد، مردم در مقابل وی موضع سکوت و بیتفاوتی اختیار نکردند، بلکه اعتراض خود را به عملکرد وی نشان دادند.
هدف ایشان در استفاده از این نظریه صرفا اتحاد اجتماعی بود، نه انفعال در مقابل عملکرد حاکمیت؛ چنانکه مردم و حتی مخالفان در برابر حاکمیت ایشان نظر خود را بیان میکردند؛ بهگونهای که خوارج با پافشاری بر خواسته خود، حکمیت را به ایشان قبولاندند.
آنان از این اندیشه بیش از آنکه برای وحدت و اتحاد اجتماعی استفاده کنند، برای به سکوت کشاندن جامعه در برابر عملکرد خود استفاده کرده و همان، ص 157 ـ 156؛ منقری، وقعة الصفین، ص 30 ـ 29؛ طبری، تاریخ الطبری، ج 4، ص 573.
در این دوره با استفاده از نظریه حفظ جماعت، اموری به اجتماع تحمیل میشد که مورد پذیرش آنان نبود؛ مصادیق بارز این امور را میتوان در تلاش معاویه برای قبولاندن ولایتعهدی یزید و توجیه حادثه کربلا در زمان خلافت یزید دید.
نتیجه و پیامد این اندیشه از یک طرف منجر به انفعال اجتماعی میشد و از طرف دیگر باعث میشد حاکمان اموی مرتکب بزرگترین جنایات شده و همچنان مورد پذیرش اجتماع واقع شوند؛ زیرا در این دیدگاه، آنان همچنان مؤمن بوده و مردم نیز عملا تن به حاکمیت خلیفه مؤمن میدادند."