چکیده:
ذاتیگرایی مانند بسیاری از مباحث فلسفی ریشه در نظریات فیلسوفان یونان دارد. این نظریه با مسأله ثبات و حرکت ارتباط دارد. در واقع تبیینی معقول از پدیده حرکت و تغییر، مورد توجه فیلسوفان آن زمان بوده است. نظریه ذاتیگرایی ارسطو نیز در همین راستا است. این نظریه که به قوانین طبیعت میپردازد از برجستهترین دست آوردهای فلسفی اوست که بنیان متافیزیک را برای علوم آن زمان تشکیل داد. ارسطو توانست به علت گوناگونی و تفاوت آشکار میان گونههای مختلف گیاهی و حیوانی، آنها را به عنوان نوع طبیعی مطالعه کند. در دیدگاه او هر نوع طبیعی به طور غایت مدارانه عمل میکند. از همین جنبه نقدهایی بر ذاتیگرایی ارسطو وارد شده است به طوری که تا قرن بیستم فعالیت جدی در خصوص این مبحث متافیزیکی انجام نشده بود. برایان الیس ذاتیگرایی علمیاش را با ارائهی ویژگیهای گرایشی و انواع طبیعی صورتبندی میکند. الیس با طرح معیارهایی برای چیستی نوع طبیعی، وجود نوع طبیعی در زیستشناسی را نمیپذیرد زیرا برخی از معیارهای مطرح شده را ارضا نمیکند. او مدعی است که ذاتیگرایی علمیاش نظریهای در چارچوب واقعگرایی است. این نظریه شامل انواع طبیعی در حال گذار است که با هم تعامل دارند. آنچه ظاهر میشود به نقشهای انواع طبیعی شرکتکننده در فرآیندها بستگی دارد. این مقاله بر آن است ضمن ارائهی دو دیدگاه ذاتیگرایی ارسطو و الیس، به بررسی قابلیتهای ذاتیگرایی جدید بپردازد. این بررسی نشان میدهد چرا الیس نوع طبیعی در زیستشناسی را حتی با طرح ساختار ژنتیکی نمیپذیرد و بر خلاف دیدگاه سنتی که مطابق آن ارتباط تنگاتنگی بین تعریف و تبیین وجود دارد در دیدگاه الیس چنین ارتباطی وجود ندارد.
Essentialism like many philosophical subjects is rooted in the ideas of Greek philosophers. This theory is related to the stability, motion and change. In fact, a reasonable explanation of the motion and change was interest of philosophers. Aristotle's theory is in this field. This theory that concerns to laws of nature was the most notable philosophical achievements and metaphysical foundation for the science of that time. Aristotle was able to study species of plants and animals as a natural kind because of variety and apparent difference between them. In his view, any natural kind acts in goal-oriented. From this perspective, Aristotle’s essentialism has been criticism, so was not a serious activity on this topic till 20 century. Brian Ellis is formulated his scientific essentialism with offers to natural kinds and dispositional properties. He offers a variety of criteria for natural kind but he does not accept biological kind because it does not satisfy some of the criteria. He claims that his scientific essentialism is realistic. The natural kinds of this theory are in transition and interact to each other. What appears depends on a variety of roles of natural kinds that participating in the process. The paper presents two ideas of Aristotle and Ellis' essentialism and pays to new essentialism functionality. This study presents why Ellis does not accept natural kind in biology even genetic structure and unlike the traditional view, according to close relationship between the definition and explanation, there is no such connection in Ellis’s essentialism.
خلاصه ماشینی:
"در نهایت آکمی با قائل بودن به لفظ کلیها و اشاره به اینکه تفاوت بین کلی، جزئی به معنی تفاوت میان انواع اشیاء نیست بلکه به معنی اشاره به تنها نوع موجود شیء یعنی اشیایی که با آن به طور معمول مواجه هستیم نقطه نظر خود را به آراء ارسطو نزدیک کرد ولی شاگردانش نظریات او را در جهتی سوق دادند که زمینه فکر هیوم و حتی پوزیتیویسم منطقی را مهیاء نمود.
به بیان دیگر بعضی موجود نامیده میشوند چرا که جوهرند، برخی برای اینکه انفعالات جوهرند، برخی جریانی به سوی جوهرند و یا برعکس فساد یا عدم جوهرند، برخی کیفیت جوهر یا علت فاعلی جوهرند به همین دلیل ارسطو مفهوم موجود را مشترک معنوی میداند و از این منظر میتواند تحت بررسی علمی واحد قرار گیرد.
ارسطو در بررسی علل، علت صوری را همان صورت در نظر دارد که جوهر و ذات شیء را میسازد، یعنی همهی آن چه شیء را آن میکند که هست، بنابراین چیستی و صورت آن است.
در چارچوب ذاتیگرایی الیس، انواع طبیعی، از ویژگیهای درونی برخوردار هستند که تحت تأثیر نیروهای بیرونی و عرضی قرار ندارند، بنابراین ویژگی درونی، ویژگی مشخصی است که به طور مستقل از ما به عنوان ناظر وجود دارد.
» 4 به بیان دیگر تبیین پدیدارها و ویژگیهای گرایشی انواع طبیعی بر اساس تعاریف قراردادی صورت نمیگیرد بلکه فرآیند علمی و پسینی است و اینهمانی بین تعریف و تبیین وجود ندارد."