چکیده:
مقاله پیش رو، تلاشی برای تبیین مفهوم سواد رسانه ای و طرح نظریه های معروف دربارة آن است . این مقاله ، در دو بخش ارائه شده است . بخش اول ، شامل تاریخچه مطالعات مربوط به سواد رسانه ای در استرالیا، ایتالیا، انگلیس ، کانادا، آفریقای جنوبی و ژاپن است و بخش دوم به شرح نظریات هابز، تامن و پاتر در زمینه سواد رسانه ای میپردازد و مدل های نظرهای آنان را دربارة سواد رسانه ای ترسیم میکند. تکیه اصلی مقاله بر شرح نظریه پاتر است که سواد رسانه ای را منظومه ای منسجم و حلزونی از عواملی چون : ساختارهای دانش ، منبع شخصی، مهارت های استفاده از رسانه و پردازش پیام و اطلاعات میداند.
خلاصه ماشینی:
(Hobbs, 2005:1) از سوی دیگر عده ای از صاحبنظران علم ارتباطات ، سواد رسانه ای را مفهومی میدانند که در پنج پرسش زیر مطرح میشود: ـ چه کسی پیام های رسانه ای را میآفریند؟ ـ کدام یک از فنون رسانه ای برای جلب توجه مخاطبان استفاده شده است ؟ ـ چگونه افراد مختلف قضاوت ها و تفسیرهای گوناگونی از پیام های یکسان دارند؟ ـ ارزش ها و سبک های زندگی که در رسانه ها ارائه میشوند کدامند؟ ـ هدف سازندگان و آفرینندگان پیام چیست ؟ (همان ) سواد رسانه ای از نظر هابز از نظر هابز، سواد رسانه ای توان ارزیابی پیام های رسانه ای است که در دو سطح عمل میکند از یک سو، در سطح نخستین و مقدماتی، مخاطب به موضوعات و پرسش هایی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را میآفریند؟ از چه فنونی استفاده میکند؟ و با چه هدفی پیام را ارسال میکند؟ توجه دارد و از سوی دیگر، در سطحی عمیق تر، مخاطب ارزش ها و سبک های زندگی پنهان و مستتر در پیام را مدنظر قرار میدهد.
پیام رسانه ای در سه لایه عمل میکند: لایه اول : اهمیت برنامه ریزی شخصی در نحوه استفاده از رسانه ها (media diet)؛ به این معنا که مخاطب توجه بیشتری به انتخاب و تماشای انواع مختلف برنامه ها دارد و به صورت مشخصی به استفاده از تلویزیون ، ویدئو، بازیهای الکترونیکی، فیلم ها و دیگر رسانه ها میپردازد و میزان مصرف را کاهش میدهد.