چکیده:
تاثیر ناموزونی تاریخی- فرهنگی در شعر معاصر به مثابۀ یکی از ارکان اصلی فرهنگ جامعه و بویژه شعر اخوان از شاعران نوپرداز معاصر، مشهود است. این مقالۀ توصیفی- تحلیلی در پی این است که ضمن بررسی تجربۀ تاریخی مدرنیته در ایران، عوامل و زمینههای ایجاد ناموزونی تاریخی- فرهنگی را در شعر معاصر و جلوههای آن در شعرهای اخوان، آشکار سازد. بررسیها نشان میدهد که شعر اخوان در سه حوزۀ صورت و محتوا، زبان و قالب، ناموزونی زیادی دارد؛ بدین معنا که صورت شعر، نو و مدرن است اما محتوای آن بهجای هماهنگی با صورت و بازتاب ارزشهای مدرن به تاسّی از منتقدان غربی مدرنیته، غرب و ارزشهای آن را زیر سوال میبرد. همچنین، کاربرد زبان کهن در کنار زبان امروزی و کاربرد همزمان قالبهای گذشتۀ شعر فارسی و نیمایی، نشانگر ناموزونی شعر اخوان است.
The life experience of Iranian man in the transition period shows that, despite his efforts, he is still unable to fully understand the requirements of the modern world and is constantly hesitating between the two traditional and modern worlds. The feedback of this problem is profoundly obvious in contemporary culture, so that it caused an incongruity in our history and culture. Incongruity doesn’t mean the existence of different and heterogeneous elements together, but the simultaneous presence asynchronous things. historical-cultural incongruity is evident in contemporary poetry as one of the basics of society’s culture, especially the poetry of Akhavan, one of the contemporary modern poets. This descriptive- analytical article attempts to reveal the reasons and bases of historical-cultural incongruity in contemporary poetry and its manifestation in Akhavan’s poems and exploring the historical experience of modernity in Iran in the meantime. This survey shows that Akhavan’s poem contains incongruities in three domains, including, form and content, language and format. It means that the form of poetry is modern but it’s content, instead of representing modern values, similar to European critics of modernity, criticizes west and it’s values. Furthermore, the usage of old language beside new one and concurrent use of old formats of Persian poetry and Nima’i poetry, is an indicator of incongruity in Akhavan’s poems.
خلاصه ماشینی:
تجدد در شعر به دليل اسارت در حصار عروض قدمايي، نسبت به نثر به کندي صورت گرفت ؛ اما به هر حال از لحاظ مضمون ، زبان ، تخيل و شکل ، دگرگونيهايي به شعر راه يافت تا اينکه سرانجام ، نيما در سال ١٣١٦ با سرودن ققنوس در قالب آزاد (نيمايي)، تجددي چند بعدي و همه جانبه را در شعر فارسي بنيان نهاد؛ اما شعر مدرن ، آن گونه که آغاز شده بود، تداوم نيافت و مسير نيمايي با زاويه هاي مختلف و اغلب ناهمگوني پيموده شد که شعر نيمه سنتي- نيمه مدرن اخوان يکي از آنها است .
اين دوگانگي و تناقض ميان وجدان سنتي و مقتضيات مدرنيته در فرهنگ معاصر ما عميقا ريشه دوانده و سبب شکل گيري ذهنيتي شده است که هنوز هويت روشني ندارد (جهانبگلو، ١٣٧٩: ٢٢٢)؛ بدين ترتيب ، مهمترين ويژگي مدرنيتۀ ايراني، که حاصل ارزشها و جهان بيني تمدن ايراني است ، نوسان دائمي بين سنت و مدرنيته است ؛ هم رنگي از گذشته دارد و هم از زمان حال ؛ اما به هيچ يک متعلق نيست .
٥. ناموزوني تاريخي- فرهنگي در گفتمان جامعۀ روشنفکري پهلوي دوم روشنفکران و اهل ادب و هنر ما در دورة پهلوي دوم به تأسي از جريان روشنفکري نيمۀ دوم قرن بيستم اروپا به آن قسمت از مدرنيته علاقه نشان دادند که منتقد مدرنيتۀ اول است ؛ يعني آنها مدرنيته را به معناي جهان تاريک ، مخوف ، ازخودبيگانه شده و ازهم گسيخته اي ميفهميدند که ما را از جهان سنتي جدا ساخت و به جاي آن ، هيچ چيز جايگزين آن نکرد؛ جز اينکه به تعبير آل احمد، غرب زدگي، شيءشدگي، بت وارگي، لذت پرستي، تک بعدي بودن ، بيگانه شدن از خود و حکومتي وابسته به ما داد و تمام آرامشهايي را که در گذشته داشتيم از ما سلب کرد (آل احمد، ١٣٧١: ٣١-٣٤).