خلاصة:
هدف این پژوهش بیان وتحلیل دیدگاههای دیدگاه" ماکسین گرین (1981-1917)" در سه زمینه تجربه معنادار، تخیل و تربیت زیبایی شناختی است. این پژوهشبا رویکردکیفی و روش توصیفی- اسنادی انجام و پس از مطالعه منابع در دسترس ، دیدگاههای تاثیرگذار او، درزمینه تحول در برنامه درسی و تربیت زیبایی شناختی، جمع آوری وتحلیل شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهدگرین با ایده رهاسازی تخیل رویکرد جدیدی را در تربیت زیباییشناختی مطرح می-نماید،او تاکید دارد، تخیّل که اغلب درنظام تعلیم وتربیت مورد غفلت قرار میگیرد، به عنوان ابزار انتقال ادراک، تجربه زیسته و بستر خلاقیت ،عاملی قابل تامل در فرایند یادگیری است. ایده اومبتنی برآزادگذاشتن فراگیردر تخیل فرصتهای ممکن، معنیدارکردن برنامه درسی براساس تجربیات فردی ودستیابی به فضاهای جدید است، این تجربیات در قالب، تجربه زیبایى شناختى، به آگاهى دقیق فراگیر براى دیدن پدیده ها به گونه اى متفاوت از شکل مرسوم و عادى آن ها منجر میشود.گرین از رویکرد پدیدار شناسانه تجربه زیبایىشناختى طرفداری میکند، از آن جهت که براساس آن قلمرو یا حیطه مشخصى از جهان تفسیر مىشود. لذا تربیت زیباییشناختی عملکردخاص تربیتی است که به توانایی فراگیر برای درک، تفسیر و داوری این حیطه منجر می شود ،که آن را سواد زیبایی شناختی می نامد.
ملخص الجهاز:
)بنـابراین ،یکـیاز اصـول مهم تفکرگرین در توجه به تخیل در تعلیم وتربیت ، ازاین جهت است که تخیل این قابلیت را دارد تا بستری مناسب فراهم آورد که جوانان قادر باشـند بـا زوایـایجدیـد در زنـدگیخـود روبروو دریچه هاینو را برروی خود بگشـایند، ماکسـین مـینویسـد کـه ایـن «فضـاها بـرای برقراری ارتباط درسراسر مرزهاو تبدیل شدن به روابط میان ذهنی مختلف الزامـی بـه شـمار میرود....
دراین جاجنبۀدرک هنری آثارباید به عنوان یک کـل و به منزلۀموضوعات متمایزتجربۀهنری در نظر گرفته شوند (الیاس ، ١٣٥:١٣٨٥ )گرین ایـن تجربه هایلذت بخش را،موقعیت هاییمیداند که مبتنی بر آزاد شدن از عـادت و قالـب عمـل است ، زیرا هنر باعث مطرح شدن احتمالات جدیدیازطریق دیدگاه عملکرد اظهاری میشـود (پاینار،٢٠٠٥ :١٦٤)و این دقیقا چیزی اسـت کـه تعلـیم و تربیـت بـه آن نیـاز داردو تربیـت زیباییشناختی را شکل می دهد.
گرین اذعـان دارد کـه تربیـت زیبـاییشـناختی «توانـا ساختن کودکان و نوجوانان به بیان ادراکات ، احساسات و ایده هایخود از راه شکل دهیتأملی و تعمدیرسانه است ، رسانه ایمانند هنر،نظیرنقاشی ، سـفال ، نگـارش ، موسـیقیو حرکـات بدنی است ،این نوع از تربیت در کنار پـرورش ادراک و حساسـیت هنـر، بـه پـرورش برخـی ویژگیهایشخصیتیمعینینظیرخلاقیت ،تخیل ، اعتماد به نفس ، پشتکارو روح نقـاد فراگیـر نیز کمک میکند (گرین ، ١٩٧٤: ٩٥ )،لذاهمۀدانش آموزان برای داشتن تجربه هـای معنـادارو اینکه بتوانند تجارب انسانی را به زبان هنری تبدیل کنند به سوادزیباییشناختی احتیاج دارند.