خلاصة:
شیرین همسر خسرو پرویز ساسانی از معشوقههای مشهور و کامروای ادبیات فارسی است. دختری طنّاز و آشنا به رموز دلبری که پادشاه قدرتمند ساسانی را وادار میکند در برابر خواست او سر تعظیم فرود بیاورد. شهرت عشق جاودانی شیرین و خسرو حاصل تلاش نظامی کبیر است. امیرخسرو دهلوی شاعر پارسیگوی غیر ایرانی نیز با اقتباس از این اثر والا به خلق منظومه «شیرین و خسرو» پرداخته است. این نوشته سعی دارد شخصیت شیرین را در «شیرین و خسرو» امیرخسرو دهلوی به لحاظ صورت و سیرت بررسی نماید. همچنین مقایسهای بین چهره شیرین در منظومه امیرخسرو و نظامی انجام دهد. مسألهای که نگارنده را وادار به گزینش این موضوع برای نگارش مقاله نمود پنهان ماندن نقش چندبعدی زنان در اندیشه و افکار شعرای پارسیگوی کهن است. این مقاله با روش کتابخانهای و با استفاده از کتابهای معتبر موجود در کتابخانههای ایران و تاجیکستان نوشته شده است.
ملخص الجهاز:
در اینجا نیز تقدیر خسرو را با شیرین روبهرو میکند و شیرین با این اندیشه که روزی با خسرو ازدواج کند، از مباشرت با هر مردی پرهیز کرده است: نثار شاه را ره رفته میداشتبه کار خویشتن، هنجار میجستموافق شد چو با اندیشه تقدیرچو وقت آید که اقبال اندر آید چو خواهد کشتهای را خوشه پربارنباید در پی دولت زدن گام که مروارید خود ناسفته میداشتتمنا را کلید کار میجستدر آن اندیشه حاجت نیست تدبیربه استقبال حاجتها برآیدهمه بر وقت بارد ابر در بارکه خود ناخوانده پیش آید به هنگام (دهلوی،63:1961) و هم اکنون اندیشه شیرین با تقدیر موافق گشته اما شیرین در پی شانس نرفته بلکه شانس به دنبال وی آمده است، و هنگامی که خسرو را میشناسد به خاطر همان پیشزمینه ذهنی و عشق پنهانی که نسبت به وی داشته غرور را کنار میگذارد و بر رکاب شاه بوسه میزند، و جالب اینجاست که خسرو وقتی این گشادگی را میبیند عشقش افزون میگردد، از اسب فرود میآید و بر پای شیرین بوسه میزند.
چون دو عاشق از دیدن هم سرگشته میشوند، کسی که زودتر خود را باز مییابد شیرین است که به گفته شاپور: سرش هشیار و لعلش در شراب استخود اندر خواب ناز و عهده تخت دلش بیدار و چشمش مست خواب استحوالت کرده بر بیداری بخت (همان: 58) اما در داستان نظامی شیرین از قبل خسرو را نمیشناسد و بر او عاشق نیست بلکه این خسرو است که وصف او را از نیای خویش شنیده است، و این شاپور است که تلاش میکند با کشیدن عکس خسرو و قرار دادن آن بر سر راه شیرین او را شیفته خسرو کند.
اما این حفظ آرامش در داستان نظامی کمتر به چشم میخورد و شیرین همانگونه که بر صورت خسرو عاشق میشود و ناشناخته و بدون اجازه مهین بانو به دنبال خسرو از ارمن میگریزد.