خلاصة:
بافت فرهنگی از جمله مباحث مطرح در معناشناسی است که در فهم متن، بهویژه متون ادبی کارایی بسزایی دارد. هر متنی برخاسته از اندیشه و فرهنگ فردی و جمعی است و در این میان، برخی واژگان موجود در آن، گفتمان فرهنگی خاصی دارند که چالشهای اساسی در ترجمه ایجاد میکنند. گفتمان و نگرش گفتمانی متن را در کنار بافت و عناصر تشکیلدهندة آن، بهویژه عناصر فرهنگی در نظر میگیرند. در این پژوهش به دنبال آن هستیم تا به جستجو و تحلیل واژگان گفتمانمدار در گلستان سعدی و ترجمة عربی آن از محمد الفراتی بپردازیم. بنابراین، با روش توصیفیـ تحلیلی به واژگان مورد نظر از منظر بافت و گفتمان فرهنگی توجه میکنیم. در گلستان سعدی، واژگانی را میتوان یافت که در شکلگیری معنا و هویت معنایی متن نقش کلیدی دارند. در جستار پیش رو، واژگانی چون «رند»، «درویش»، «پارسا»، «اعیان»، «خداوند جهان» و «قلندر» با توجه به بافت و گفتمان فرهنگی گلستان سعدی به نوعی نقش القاکنندة معانی عمیق برخاسته از فرهنگ فردی وی را دارند.
Cultural context is one of the topics discussed in semantics which has great efficiency in understanding the text and in particular literary texts. Each text derives from individual and collective thought and culture in which some of their vocabularies contain special cultural discourse that translates into fundamental challenges. Discourse and the discursive attitude of the text are considered along with the texture and its constituent elements and in particular the cultural elements. In this research, we are looking to search and analyze the discourse vocabulary in Sa'di’s Golestan and its Arabic translation by Mohammed Al- Furati. Therefore, with the descriptive-analytical method, we have considered the vocabulary from the point of view of the context and cultural discourse. In Sa'di’s Golestan, there are words that play vital roles in the formation of meaning and semantic identity of the text such as Rand, Darwish, Parsa, the Lords of the World, and Qalandar. Due to the context and cultural discourse of Golestan, Saadi has somehow played the role of the deep meaning of his personal culture.
ملخص الجهاز:
در جستار پیش رو، واژگانی چون «رند»، «درویش»، «پارسا»، «اعیان»، «خداوند جهان» و «قلندر» با توجه به بافت و گفتمان فرهنگی گلستان سعدی به نوعی نقش القاکنندة معانی عمیق برخاسته از فرهنگ فردی وی را دارند.
در توضیح این مطلب باید گفت که گفتمان به معنای متنی است که با قرار گرفتن در بطن بافت فرهنگی خاص، هویت معنایی متفاوت خود را به خواننده القا میکند و در این میان، واژگان خاص یا همان واژگان گفتمانمدار مورد توجه هستند که در شکلدهی به معنا نقش کلیدی دارند.
همچنین، باید توجه داشت که بحث فرهنگ و تأثیر آن در شکلگیری گفتمانها امری بدیهی است و در ترجمة نگرش گفتمانی میتواند عناصر فرهنگی و نقش آنها را نیز در انتقال معانی در نظر گیرد.
در این پژوهش، سعی برآن است تا با تکیه بر بافت فرهنگی، به نقد نمونههایی از ترجمة الفراتی بپردازیم و در این راه، بر واژگان و عباراتی که بار معنایی فرهنگی دارند، تمرکز خواهیم نمود و در تحلیل این موارد، نقش آنها در شکلگیری معنای سخن و چگونگی انتقال آنها در ترجمه عربی را تحلیل خواهیم کرد.
در اینجا، ترجمة محمد الفراتی از گلستان سعدی را هدف قرار دادهایم تا با بهرهگیری از مباحث بافت و گفتمان فرهنگی به ترجمة الفراتی و به مطالعة موردی آن از این منظر بپردازیم، بهویژه دربارة واژگانی که بار معنایی خاص و مرتبط با فرهنگ فردی سعدی دارند.
بنابراین، لازم است مترجم تا حد امکان چنین بافتی را در متن مقصد در نظر گیرد و اگر واژة معادل «رند» در زبان عربی وجود ندارد، بهناچار باید بر بافت فرهنگی و واژگان پیرامون آن تمرکز کرد.