خلاصة:
نظام نشانهای زبان، یکـی از نظـامهـای نشـانهای ارتبـاطی است و در هر واقعة ارتباطی، مجموعهای از نـظامهـای نشانهای، از رمزگـانهـای مـختلـف مـنطقـی، اجتماعی و زیباییشناختی، با میزان برجستگی متفاوت با هم در تعامل هستند. واحدهای زبـانی نیز ممکن است یکی از عناصر نشانهای دخیل در ارتباط باشد و بسته به رمزگان فراخـوانیشـده و هدف واقعة ارتباطی، در یکـی از سـطوح لفظی، مورد استفاده قرار گیـرد. یکی از این واحدهای رمزگانی زبان در قالب صنعت بدیعی به نام ایهام ظاهر میشود. ایهام از دیرباز محل اختلاف صاحبنظران حوزة زبانشناسی و بلاغت ادبی بوده است و نظریههای گوناگونی در اینباره وجود دارد؛ با وجود این، آنگونه که شایسته و بایسته است، گامی درخور جهت آشکارگری شیوة دلالت در این مقولة بدیعی و بازنمایی شیوههای بهکارگیری آن براساس ناخودآگاه بشری، برداشته نشده است و بیشتر به یادکرد تعریفی یگانه و سطحی، بههمراه ذکر شاهدمثالهایی، بسنده کردهاند. در این مقاله جایگاه صنعت ایهام بهعنوان یکی از نظامهای نشانهای با رمزگان زیباییشناختی بررسی میگردد و در ادامه به چیستی شیوة برقراری ارتباط و نیز چگونگی دلالت لفظ بر معنا، در حوزة علم نشانهشناسی، پرداخته میشود.
ملخص الجهاز:
ضرورت و اهمیت پژوهش بیشــتر ادیبــان و سخن ســنجان ، بــر ایــن نکتــه اتفــاق نظــر دارنــد کــه ایهــام ، یکــی از شگردهای بلـاغی بـا ارزش زیباییشناسـی درخـور توجـه اسـت ؛ بـا ایـن همـه ، آن گونـه کـه بایستۀ این صـنعت بـدیعی اسـت ، تلاشـی شایسـته و درخـور بـرای شناسـایی و آشـکارگری آن نداشـته اند و بیشـتر بـه یـادکرد تعــاریفی واحـد و سـطحی بـا ذکـر شـواهدی نه چنـدان دلچسب بسـنده کرده انـد و از ایـن رو، بررسـی ایهـام بـا دیـدی ژرف کاوانـه و شـیوه ای نظـام یافته تر مهم و ضروری مـینماید.
٤٤) چگــونگی بــه کارگیری زبــان ، بــه عوامــل متعــددی بســتگی دارد کــه هرکــدام از آن هــا، تـــأثیر خـــاصی در ســـخنوری و پیام رســانی خواهــد داشــت و از میــان آن هــا، بایــد هنــر و اســتعدادهای فــردی را مهم تــرین و اساســیترین عامــل دانـــست ؛ از ســویی دیگــر، هرچنــد اگرچـه مـی پـذیریم کـه ایهـام نـوعی از دلالـت چندگانـه در زبـان ادبیـات و شـعر اسـت ، بـا این حال یاکوبسن ١، ایهام را استدلال منطقی شعر می داند (سو٢، ١٩٩٤، ص .
رنه ولـک ، ایـن واقعیـت را کـه امـروزه تـوافقی عمـومی دربـارة کنـارگــذاشتن جــدایی کلاســـیک مـــیان صـــورت و معنــی وجــود دارد، چنــدان اغراق آمیــز نمیشــمارد و بــر ایــن بــاور اســت کــه ایــن امــر، از روزگــار ارســطو مطــرح بــوده اســت و در نقــد رمانتیک هــای آلمـان ، بـار دیگـر مطمـح نظـر قـرار میگیـرد و از طریـق طـی مسـیری پیچــیده ، به وسـیلۀ کــالریج بــا سمبلیســت های فرانســه یــا «دی ســانکتس »١ وارد نقــد ادبــی قــرن بیســتم نیــز میشــود و بــه کروچــه و شــکل گرایان روس و منتقــدان جدیــد آمریکــایی هــم میرســد (نـک .