ملخص الجهاز:
در واقع یک خطری وجود دارد که جرج لوکاس در یکی از مقالاتش به آن اشاره میکند، این که میگوید: «بین زیبایی، زیبایی شناسی و جامعه شناسی تضاد وجود دارد، جامعه شناسی محرک جامعه است و حرکت را مجسم میکند» این را لوکاس میگوید و فقط مختص ایرانیها نیست ولی در مورد ما ایرانیها قویتر از اروپاییهاست که در زمانی که آن مقاله نوشته شده یعنی اوایل قرن و بیستم لوکاس میگوید وقتی پدیدهای یک جامعیت زیباشناختی را به ذهن القا میکند، جا باز میکند، رسوب میکند و هر کسی سعی میکند آثار قبل و بعد و به خصوص آثار بعدی را با آن بسنجد وقتی جواب نمیگیرد، به آن رو نمیآورد این دو تا عواملی است که باعث شده شعر نو خصوصی بشود مثلا شعر یدالله رویایی خیلی پیچیده است و فقط خودش و جمع طرفدار اشعارش شعر او را میفهمد خب چند نفر از این شعر لذت میبرد در حالی که وقتی سعدی را باز میکنید سطح کار در حد عالی است و به همین دلیل سعدی میشود معیار به خصوص این که ما یک فرهنگ محافظه کار سنتی داریم که وقتی چیزی جای خودش را در این فرهنگ باز میکند کمتر اتفاق میافتد که چیز دیگری جای آن را بگیرد.