خلاصة:
با گسترش روابط زبانی میان ملتها، تأثیر و تأثر فرهنگی امری طبیعی جلوه میکند و این امر سبب ایجاد رابطهای دوسویه میان زبان و فرهنگ میگردد. در این حالت، زبانی که بیش از همه تحتتأثیر قرار میگیرد، میتواند بیشتر در معرض ورود واژگان و تعابیر زبان فرادست قرار گیرد. بنابراین، نقش مترجم به عنوان عامل انتقال فرهنگ مبدأ به زبان مقصد حائز اهمیت است. در برخی از آثار زبان عربی، واژهها و ساختارهایی وجود دارد که در جامعة ما، تابو محسوب میشود و مترجم باید مناسبترین راهکار را بهکار گیرد تا از یک سو، از بار معنایی منفی تابو بکاهد و از سوی دیگر، در ترجمهاش امانتداری کرده باشد. به نظر میرسد حُسن تعبیر، راهکاری مناسب برای ترجمة تابوها باشد. در پژوهش پیش رو، تلاش بر آن است با تکیه بر روش توصیفیـ تحلیلی تابوهای رمان الهوی (2007م.) از هیفا بیطار بررسی شود و با استناد به ابزارهای زبانی حُسن تعبیر، مناسبترین ترجمه برای آنها ارائه گردد. نتایج نشان از آن دارد که شگرد حُسن تعبیر در ترجمة تابوهای رمان، در حفظ و تقویت خودانگارة اجتماعی مخاطب فارسیزبان بسیار مؤثر است. همچنین، استلزام معنایی (23%)، گسترش معنایی (20%) و مجاز (18%) پربسامدترین سازوکار حُسن تعبیر در ترجمة پیشنهادی تابوهای رمان به شمار میآید.
ملخص الجهاز:
پيشينۀ پژوهش تاکنون تحقيقات زيادي دربارة هنجارها و تابوها و نيز راهکارهـاي ترجمـۀ آن صـورت پذيرفته است ؛ ازجملۀ آن ها، عبدي (١٣٨٦) در پايان نامۀ «استراتژيهاي مترجم براي برخورد با تابوها در فيلم هاي دوبله شده از انگليسـي بـه فارسـي»، در پـي شناسـايي مشـکل خلأهـاي واژگاني در ترجمۀ آثار ادبي اسـت تـا مشـکلات احتمـالي کـه مترجمـان بـا آن هـا مواجـه ميشوند، بررسي شود و راهکارهاي مناسب بـراي ترجمـۀ واژه هـاي فرهنگـي خـاص ارائـه گردد.
شريفي و دارچينيان (١٣٨٨) در مقالۀ «بررسي نمود زباني تابو در ترجمه به فارسـي و پيامدهاي آن »، با بررسي برخـي از متـون ترجمـه شـده بـه زبـان فارسـي، تابوهـاي فرهنـگ فرادست را دسته بندي نموده اند و بحث خودسانسوري، ديگرسانسوري و شيوه هاي رايج آن را مطرح کرده اند و چنين نتيجه گرفته انـد کـه مهـم تـرين راهبردهـاي مترجمـان در ترجمـۀ تابوهـا، شـامل حـذف ، واژه هـاي کلـي، وام واژه و ابـداع واژه مـيباشـد.
) در پايان نامۀ «التعبير عن المحظور اللغـوي والمحسن اللفظي في القرآن الکـريم »، قـرآن را بـه عنـوان متنـي کـاملا ادب محـور معرفـي ميکند و با ذکر نمونه هاي فراوان اثبات ميکند که در قرآن با استفاده از شگرد حسن تعبير سعي بر آن است که نزاکت اجتماعي مخاطب در تمام دوران ها و فرهنـگ هـا حفـظ شـود.
موسـوي و بدخشـان (١٣٩١) در مقالۀ «حسن تعابير ناپسند» به تحليل کاربردشناختي شگرد حسن تعبيـر و تطبيـق آن بر شواهد مختلفي از دشواژه هـاي زبـان فارسـي و انگليسـي پرداختـه انـد و چنـين نتيجـه گرفته اند کـه ايـن شـگرد بـراي حفـظ نزاکـت اجتمـاعي و جلـوگيري از خدشـه دار شـدن احساسات افراد بسيار مؤثر است .