خلاصة:
جستار حاضر به واکاوی افعال ایستا و عملگرهای ناقصساز در زبان فارسی از منظری شناختی میپردازد. در این راستا نمودهای واژگانی بر حسب معیارهای تقید زمانی و (نا)همگونی ساختاری مورد ارزیابی قرار میگیرند. در نتیجه محمولهای ناقص به صورت افعالی تبیین میشوند که تقید زمانی نداشته و فاقد ناهمگونی ساختاری میباشند؛ اما افعال کامل به صورت افعالی مقید و ناهمگون توصیف میگردند. در ادامه سه عملگر مهم و پربسامد استمراری، عادتی و زمان دستوری مورد بررسی قرار گرفته و تعامل معناشناختی آنها با نمودهای واژگانی تحلیل میگردد. نتایج نشان میدهد که کارکرد اصلی این سه عملگر در راستای ناقصسازی افعال کامل میباشد. برای مثال عملگر استمراری مرزهای بیرونی رخدادهای کامل را حذف کرده و بر مرزهای میانی تمرکز میکند؛ این در حالی است که عملگر عادتی هم مرزهای بیرونی و هم مرزهای درونی افعال کامل را از کانون توجه زبانمند خارج میسازد. همچنین نشان خواهیم داد که عملگر ناقص ساز استمراری در ترکیب با افعال تحققی/فعالیتی، دستاوردی و لمحه ای به ترتیب تفاسیر استمراری، آغازی و تکراری را تولید میکند. در پایان نتایج تحلیل نشان می دهد که زمان حال ، بنا به الزاماتی معناشناختی یکی از عملگرهای اصلی ناقص ساز در زبان فارسی است، و به همین دلیل پیشوند می از افعال کامل در زمان حال جدا ناشدنی است.
The present paper aims at investigating the static verbs and imperfectivizers in Persian from a cognitive perspective. To this purpose, verbs are classified according to the criteria of temporal bounded-ness and structural heterogeneity. As a result, imperfective predicates are considered as the verbs that are temporally unbounded, and structurally homogeneous. However, the perfective verbs are explained as heterogeneous and bounded predicates. Then, this study investigates three frequent Persian imperfectivizers, namely, progressive, habitual and tense. Also, it studies the semantic interaction of these operators with different lexical aspectual categories. The results show that these operators are applied mainly to imperfectivize and homogenize the perfective verbs. For instance, the progressive operator removes the external phases of a process, and additionally, it puts focus on the medial particles. But, the habitual operator removes both of external and internal phases of a perfective verb. In addition, when the progressive operator combines with accomplishment/activity, achievement, and semelfactive verbs, it motivates progressive, inceptive and iterative interpretations respectively.
ملخص الجهاز:
در مثال ١٤ بدین دلیل که فعل لحظه ای دستاوردی فاقد مراحل و مرزهـای بیرونـی اسـت ، پس عملگر استمراری نتوانسته مرزهای درونی آن را برجسته سـازد؛ بـه همـین دلیـل مرحلـه ی آمادگی ١ به ساختار فعل تحمیل شده و عناصر میانی این مرحلة اضافه شده به فعـل توسـط ایـن عمگلر برجسته شده است .
اما فعل عادتی به یک فعل خاص مستمر در یک زمان خاصی اشـاره نمی کند، بلکه به یک حالت پایدار کلی بازمی گردد؛ این امر بدین دلیل است که عملگـر عـادتی مراحل میانی رخداد مربوطه را حذف کرده، و آن را بدل به حالت و خصوصیتی کلی می کند.
پس می توان نتیجه گرفت که زمان حال خود عملگری ناقص ساز است که مرزهای بیرونـی رخدادهای مقید را حذف کرده، و آنها را نامقید می سازد: PRESENT: P U R: S همانگونه که گفتیم ناقص سازها افعال متفاوت کامل را به یک فعـل همگـون نـاقص تبـدیل می سازند.
بـرای مثـال مـی دانـیم کـه عملگـر استمراری با رخدادهایی ترکیب می شود که مرزها و مراحل درونی داشته باشند (جملة ٢٥)؛ اما زمانی که یک فعل حاوی مرزهای میانی نباشد (فعل ایستا در جملة ٢٦) عملگر مربوطه ماهیت نمودی این فعل را تغییر داده و آن را بـه یـک فعـل بـا نمـودی جدیـد (تحققـی در ٢٦) بـدل می سازد: 25.
علت غیاب معنای استمرار در این افعال این است که عملگر ناقص ساز عادتی نه تنها مرزهـای بیرونی رخدادها را (تقید زمانی ) حذف می کند، بلکه مرزهای میانی و درونـی را نیـز از کـانون توجه حذف می کند.