ملخص الجهاز:
"«بروک»با خشونتهای غیرمنطقی، فردی و سیاسی که در موقعیتهای انسانی جهان معاصر، یافته بود، مدت چهار ماه، (1966)با بازیگران گروه تئاتر رویال شکسپیر، تمرین این نمایشنامه را که به سختی نقش آمریکا را در کشتار مردم ویتنام، به محاکمه کشیده بود، آغاز کرد.
برخورد«بروک»را با تئاتر از پاسخ به سؤالی که خود مطرح میکند، میتوان دریافت:تمام اشکال تئاتر امروزه این است که بدانیم، چگونه میتوانیم نمایشنامهها را بر روی صحنه غنیتر و شکوفاتر سازیم.
«پیتر بروک»در سال 1970 به عنوان کارگردان(مرکز بین المللی پژوهش تئاتر) که محل آن در پاریس است، تجربه جدیدی را آغاز کرد.
«بروک»با همکاری شاعر انگلیسی«تد هیوز» 1 زبان تازهای به نام «اورگاست» 2 ابداع کرد و نمایشنامهای نیز به همین نام با گروه خود در ایران (تخت جمشید)در سال 1971 به صحنه آورد.
«بروک»در کتاب«فضای خالی»میپرسد:هنگامی که یک اجرا به پایان میرسد چه باقی میماند؟تفریح؟سرگرمی؟احساسات شدید؟یا بحثهای جالب توجه؟ پاسخ خود او این است:هنگامی که نمایش به پایان میرسد، تنها چیزی که برای تماشاگر باقی میماند تصویر مرکزی(اصلی)نمایشنامه است.
چون برخلاف بیشتر گروههای تجربی که به سبب نداشتن هدف و مقصد، کارشان بیثمر و آشفته سات، این تئاتر برای همه اعضای گروه خط مشی کلی زندگی است اغلب گروههای تجربی نامراد ماندهاند زیرا شرایط سنگینی از سدهای جهان خارج برابر آنها قد علم کرده است.
ساز و برگ انسانی دارند و وقت نامحدود، پس چه جای تعجب است که خود را غنیترین تئاتر دنیا، در یابند؟کارهای بروک از زمان تشکیل 1 «مرکز بین المللی پژوهش تئاتر»عبارتند از: 1970 در«موبیلیه ناسیونال» 2زمستان:سه اجرا(به صورت بداههسازی، برای کودکان، نمایشنامه کاسپار اثر «هندکه» 3 و زندگی یک رؤیاست، اثر«کالدرون»نمایشنامهنویس اسپانیولی."