ملخص الجهاز:
"باوجود این نگارنده در این مقاله،سعی کرده است فرضیات خود را بر پایهی نتایج تحقیقات اخیر انجام شده دربارهی مناسبات جنسی و موقعیتهای زنان در جوامع مختلف جهان استوار سازد و نقش توسعهی اجتماعی-اقتصادی را در تحول این مناسبات نشان دهد.
اما به نظر نگارنده،اگرچه توسعهی اجتماعی اقتصادی به محو سنتهای کلاسیک پدرشاهی در جوامع میانجامد،اما اشکال دیگری از نابرابری اجتماعی و طبقاتی را نیز جایگزین این مناسبات میسازد ولی چشمانداز آیندهی اینروند،متوجه کاهش این نابرابریهاست و نه آفرینش آنها،زیرا توسعه موجب میشود که زنان به آموزش بیشتر،دستمزد بالاتر و امکانات زندگی بهتر دست یابند.
یک تغییر اساسی در وضع زنان امروز را میتوان در کشورهایی مشاهده کرد که در راه ترقی اجتماعی گام برمیدارند،یا اینکه پیشتر در این مسیر حرکت کردهاند،بهطور مثال در چین، آزادی یک زن یک فرآیند طولانی و گستردهی تاریخی را از سرنگونی رژیم امپراتوری گرفته تا آغاز صنعتی شدن،شهرنشینی و مقابله با امپریالیسم فرهنگی طی کرده است.
توسعه،اشتغال و آزادی زن سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا توسعهی اقتصادی کشورهای«جهان سوم»به نفع زنان است یا به زیان آنها؟برخی از متفکران فمینیست،اندیشهی ادغام زن در روند توسعه را به شدت مورد حمله قرار میدهند.
بدون اینکه بخواهیم دربارهی اشتغال زنان در بخش صنعت اغراق کنیم باید بگوییم شواهد انکارناپذیری از گوشه و کنار جهان در دست است که به موجب آن زنان شاغل در بخش صنعت ضمن اینکه برای کار و استقلال اقتصادی خود ارزش فراوان قایل هستند،دیرتر از زنان غیرشاغل ازدواج میکنند و کمتر بچه میآورند."