خلاصة:
نهجالبلاغه از منابع مهم و معتبر دینی است که از زمان تدوین آن تاکنون با اقبال صاحبان دانش و فضل روبهرو شده است و مترجمان متعددی با هدف تبیین و تشریح این شاهکار گرانقدر امیرالمؤمنین (ع) به ترجمۀ آن پرداختهاند. اما سؤال اینجا است که این ترجمهها تا چه حد توانستهاند اعجاز، قدرت و گیرایی کلام امیر (ع) را به نحو احسن به جامعه فارسیزبان معرفی و منتقل کنند؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف ارزیابی کیفیت ترجمه صورت گرفته از نهجالبلاغه توسط محمد دشتی، انجام گرفته است. در میان الگوهای متعدد ارزیابی کیفیت ترجمه، الگوی گارسس که در مقایسه با الگوهای پیشنهادی دیگر به نسبت جامعتر است به منزله چارچوب پژوهش درنظر گرفته شده است. این الگو چهار سطح معنایی -لغوی، نحوی- واژه شناختی، گفتمانی- کارکردی و سبکی- منظورشناختی (عملی) را شامل میشود. هرکدام از این سطوح، دارای زیرگروهها و اجزای خاصی هستند که متون ترجمه شده براساس آنها ارزیابی میشوند. در این پژوهش، ترجمۀ خطبه اول و حکمتهای 1 تا 20 از مترجم نامبرده برای ارزیابی کیفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است و پس از تعیین میزان فراوانی هر یک از زیرگروههای موجود در سطوح چهارگانه طبق الگوی گارسس، نتایج به صورت نمودار نشان داده میشود. نتیجه ارزیابی براساس تکنیکهای مثبت، منفی و خنثی بیانگر این است که ترجمۀ دشتی دارای معیار مقبولیت بوده و از کیفیت به نسبت بالایی برخوردار است. براساس 3 حوزه افزایش، مانش و کاهش در ترجمه، ترجمۀ دشتی در حوزه افزایش، بسامد بیشتری دارد؛ زیرا ترجمۀ این شاهکار ادبی که دارای فصاحت و بلاغت بوده به صورت روان و محتوامحور به انجام رسیده است و مخاطب در فهم آن با چالش چندانی در درک موضوع مواجه نمیشود و روش وی یک روش مقصدگرا بوده است.
Nahj al-Balaghah is one of the most important and authentic religious sources that has come to the fore of knowledge and bounty since its creation. Several translators have been devoted to explaining this valuable masterpiece by Amir al-Mu'minin (AS). But the question is, how far have these translations been able to introduce and transmit the miracle, power, and acceptance of the Amir's words to the Persian language community in the best way? The present study was conducted by descriptive-analytical method with the aim of evaluating the quality of translation from Nahj al-Balaghah by Mohammad Dashti. Among the various patterns of translation quality assessment, the Garcias model, which is relatively more comprehensive than the other proposed models, is considered as a research framework. This model includes four levels of lexical semantics, syntactic, cognitive, discursive-functional, and cognitive (practical) style. Each of these levels has subcategories and specific components whose translations are evaluated based on them. In this research, the translation of the first Khotbeh and the Hekamts one to twenty from the so-called translator are selected and evaluated for qualitative evaluation. After determining the abundance of each subgroup in the quadric levels according to the Garcias model, the results are plotted. The result of the evaluation based on the positive, negative and neutral techniques indicates that the translation of the plain has a criterion of acceptability and is of high quality.
ملخص الجهاز:
در اين پژوهش ، ترجمۀ خطبه اول و حکمت هاي ١ تا ٢٠ از مترجم نامبرده براي ارزيابي کيفي انتخاب و مورد بررسي قرار گرفته است و پس از تعيين ميزان فراواني هر يک از زيرگروه هاي موجود در سطوح چهارگانه طبق الگـوي گارسس ، نتايج به صورت نمودار نشان داده مي شود.
با توجه به پژوهش هـاي صـورت گرفتـه ، تـاکنون در هـيچ پـژوهش نظام منـدي بـه ارزيابي دقيق ترجمۀ نهج البلاغه از محمد دشـتي براسـاس الگـوي گارسـس در چهـار سـطح پرداختـه نشـده اسـت و تفـاوت پـژوهش حاضـر نسـبت بـه پـژوهش «نقـدي بـر انتخاب هاي واژگاني محمد دشتي در ترجمۀ نهج البلاغه از منظر سطح معنايي- لغـوي» در اين است که در مقاله اشاره شده تنها در يک سطح از سطوح چهارگانه گارسس بـه بررسي ترجمۀ دشتي پرداخته شده ، اما نگارندگان در پژوهش حاضر، ترجمۀ دشـتي را در هر چهار سطح و در سه حوزه افزايش ، مانش و کـاهش در ترجمـه ، مـورد ارزيـابي قرار داده و براساس تکنيک هاي ارزيابي کيفي ترجمه (مثبت ، منفي و خنثـي) سـعي در معرفي سطح کيفيت ترجمۀ دشتي داشته اند.
عبارت هاي زير نمونه هايي از تغيير نحو در ترجمۀ دشتي است ؛ اين شيوه (تغيير نحـو) در الگوي گارسس تکنيک مثبت به شمار مي آيد ((٨٩ :١٩٩٤ ,Garces که اغلب مترجمـان مقصدگرا آن را جهت سليس و روان بودن ترجمۀ خود به کار ميگيرند: الف - تبديل مصدر به فعل در ترجمه : * لشهادة کل صفۀ آن ها غير موصوف و شهادة کل موصوف أنه غير الصفۀ (خطبه / ١) ترجمه : هر صفتي نشان مي دهد که غير از موصوف و هر موصوفي گواهي مي دهد کـه غيـر از صفت است .