خلاصة:
قرنهاست که اندیشمندان و فیلسوفان در سراسر جهان در خصوص عدل و ظلم اندیشیده، تلاش کردهاند حدود هر یک و مصداقهای هر کدام را مشخص نمایند. اندیشمندان و عالمان ایرانی در این زمینه وامدار اندیشههای اندیشمندان و فیلسوفان یونانی، نظیر افلاطون و ارسطو... هستند؛ براساس این نظریهها عدل و ظلم از مسائل فطری وجود انسان است، به همین منظور، انسانها در سراسر جهان از دیرباز به دنبال تعریف این مضمون بودهاند. دقیقترین تعریف عدل، از آن ارسطوست که عدالت را براساس مفهوم حد وسط تعریف مینماید. از آنجائیکه در جوامع ابتدایی، پادشاهان و فرمانروایان مجریان برقراری عدالت محسوب میشدهاند، حکیمان و اندیشمندان همواره تلاش نمودهاند تا شیوهها و راههای برقراری عدالت را در آثاری چون سیاستنامهها، اندرزنامهها، سیرالملوکها و... در قالب اندرزگویی به فرمانروایان وقت آموزش دهند و چون اهرمی بازدارنده در برابر ظلم و ستم بیحد و حصر پادشاهان و حاکمان خودکامه عمل نمایند.
در این میان اندرزگویی در قالب داستان جایگاه ویژهای داشته است که از روزگاران دور ملایم طبع ایرانیان واقع شده است. یکی از شاعرانی که از این شیوه برای بیان مسائل اجتماعی بهره برده نظامی گنجوی است. او با آگاهی کامل از اندیشههای فیلسوفان و حکیمان در مورد فرمانروای آرمانی و جامعهی ایدهآل به طرح ریزی شخصیتهای داستانهایش میپردازد.
اندیشمندان و فیلسوفان از گذشته تا امروز برای حاکمان خصوصیات و وظایفی متمایز قائل بودهاند. کسی که مقام حاکمیت ملتی را به عهده میگیرد باید خصوصیاتی برتر از مردم عادی داشته باشد. همچنین وظایفی ویژه بر عهده دارد که اداره جامعه و رسیدگی به امور مردم از مهمترین این وظایف است. در این مقاله تلاش شده است حقوق متقابل حاکم و مردم در قالب خصوصیات و وظایف حاکمان و مردم از دید اندیشمندان و بازتاب این اندیشهها در اسکندرنامهی نظامی مورد بررسی واقع شود.
ملخص الجهاز:
اما سوالي كه مطرح ميشود اين است كه نظامی برای آفریدن اسکندر آرمانی كه در حقيقت پادشاهي آرماني است چه معيارهايي در نظر داشته است؟ شاه آرماني از ديدگاه او چه صفاتي بايد داشته باشد و چه وظايفي به عهدهي اوست؟ آيا او به اندرزنامهها و سياست نامهها كه در واقع منشوري براي پادشاهي بوده اند نظر داشته است؟ در این مقاله تلاش شده است خصوصیات و وظايف حاکمان از دید اندیشمندان و بازتاب این اندیشهها در اسکندرنامهی نظامی مورد بررسی واقع شود.
(نظامی، 1384: 1466) اقدام مهم دیگر او صادر کردن دستوری بود که بر طبق آن، مرتبه و منزلت اجتماعی افراد را از آن پس با توجه به علم و دانش و هنر او تعیین نمایند و همین مسئله باعث گرایش یونانیان به علم و دانش گردید و بدین ترتیب نام یونان به علم و دانش پرآوازه گردید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} 1-4- مصاحبت با صاحبان علم حاکم باید همیشه به دیدار علمای دین و شنیدن نصیحت ایشان مشتاق باشد همانگونه که حاکمان عادل گذشته این روش را انجام میدادند، خواجه نظام الملک که کتابش را تنها به هدف شرح مملکت داری و بیان وظایف حاکم نوشته است، در این مورد مینویسد: «واجب است که پادشاه در هفته، یکی دوبار علمای دین را پیش خویش خواند و امرهای حق تعالی و تفسیر قرآن و اخبار رسول(ص) را از ایشان بشنود و به حکایتهای پادشاههای عادل گوش فرا دهد تا احکام شریعت و تفسیر قرآن و اخبار رسول او را معلوم گردد و در عدل و انصاف بگشاید » (نظام الملک، 1383: 79-80) داستان مصاحبت حاکمان با علمای دین در کتب بسیاری آمده است که از نمونههای معروف آن میتوان به مصاحبت هارون با شقیق بلخی _در نصیحه الملوک_ اشاره کرد.