خلاصة:
هدف از پژوهش، تحلیل اهمیت – عملکرد مولفه های برنامه درسی تربیت هنری دوره پیش دبستانی بود. مطالعه حاضر به لحاظ ماهیت پژوهش در زمره پژوهشهای اکتشافی، به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت دادههای پژوهش از نوع طرح متوالی اکتشافی (کیفی-کمی) میباشد. در بخش کیفی، شناسایی مولفههای الگوی برنامه درسی تربیت هنری دوره پیش دبستانی با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون(تم) ارائه شده است و در بخش کمی با استفاده از IPA به تجزیه و تحلیل اهمیت – عملکرد مضامین سازماندهنده پرداخته شده است. جامعه آماری این مطالعه در بخش کیفی را اساتید دانشگاهی و دانشجویان دکتری رشته برنامه ریزی درسی و کارشناسان و مربیان دوره پیش دبستانی تشکیل دادند. ملاک تعیین حجم نمونه، دستیابی به اشباع نظری دادهها و توافق کلی بر روی پدیده مورد بررسی بوده است. ابزار گردآوری در این بخش، مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود. در این فاز از پژوهش، پس از 20 مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان، دادهها به اشباع نظری رسید. یافته ها نشان داد که از میان 9 مولفه برنامه درسی تربیت هنری دوره پیش دبستانی، دو مولفه(گروه بندی و مکان) در ناحیه اهمیت پایین، شش مولفه (هدف، محتوا، فعالیت های یادگیری، مواد، منابع و ابزار یادگیری، روش اجرا و روش ارزشیابی) در ناحیه تمرکز بر آن و یک مولفه(زمان) در ناحیه حفظ عملکرد قرار گرفته اند. علاوه براین، عواملی که در ناحیه اولویت کم قرار گرفته اند برای برنامه درسی تهدید کننده نبوده و نیازمند اصلاح فوری نیستند. عناصر و مولفه های در ناحیه تمرکز بر آن، نیازمند اصلاحی فوری هستند و از این لحاظ در اولویت بالایی قرار دارند. و در نهایت عوامل قرار گرفته در ناحیه حفظ عملکرد از نظر خبرگان مهم اند و از عملکرد آنها نیز رضایت دارند.
The purpose of the research was to analyze the importance-performance of the curriculum components of art education in the preschool period. In terms of the nature of research, the present study is in the category of exploratory research, in terms of purpose, it is applied, and in terms of the nature of the research data, it is an exploratory sequential design (qualitative-quantitative). In the qualitative part, the identification of the components of the pre-school art education curriculum model has been presented using the theme analysis technique, and in the quantitative part, the importance-performance of the organizing themes has been analyzed using IPA. The statistical population of this study in the qualitative part was made up of university professors and doctoral students in the field of curriculum planning and preschool teachers and experts. The criterion for determining the sample size was to achieve theoretical data saturation and general agreement on the investigated phenomenon. The collection tool in this section was a semi-structured interview with experts. In this phase of the research, after 20 semi-structured interviews with experts, the data reached theoretical saturation. The findings showed that among the 9 components of the preschool art education curriculum, two components (grouping and location) are in the area of low importance, six components (goal, content, learning activities, materials, learning resources and tools, implementation method and evaluation method) are placed in the focus area and a component (time) in the performance maintenance area. In addition, the factors that are placed in the low priority area are not threatening to the curriculum and do not require immediate correction. The elements and components in the focus area need immediate correction and are therefore of high priority. And finally, the factors placed in the performance maintenance area are important according to the experts and they are also satisfied with their performance.
ملخص الجهاز:
در بخش کيفي، شناسايي مولفه هاي الگوي برنامه درسي تربيت هنري دوره پيش دبستاني با استفاده از تکنيک تحليل مضمون(تم ) ارائه شده است و در بخش کمي با استفاده از IPA به تجزيه و تحليل اهميت – عملکرد مضامين سازماندهنده پرداخته شده است .
يافته ها نشان داد که از ميان ٩ مولفه برنامه درسي تربيت هنري دوره پيش دبستاني، دو مولفه (گروه بندي و مکان) در ناحيه اهميت پايين ، شش مولفه (هدف، محتوا، فعاليت هاي يادگيري، مواد، منابع و ابزار يادگيري، روش اجرا و روش ارزشيابي) در ناحيه تمرکز بر آن و يک مولفه (زمان) در ناحيه حفظ عملکرد قرار گرفته اند.
آدامز٦ (٢٠٠٨) در پژوهش خود دريافتند، دانش آموزاني که متخصـص آمـوزش 1- Muller & Young 2- Huth 3- Bayard 4- Mahgoub 5- Alter 6- Adams هنر براي آنها تعيين شده بود و دوره آموزش هنـر را طـي کـرده بودنـد، عملکـرد بهتـري داشـتند.
علاوه بر اين ، قادر خواهد بود برنامه درسي تربيت هنري دوره پيش دبستاني را بر مبناي مدل IPA تعيين نمايد؛ بنابراين اهميت تحقيق حاضر، کمک به افزايش يافته ها در حوزه تعليم و تربيت است .
در بخـش کيفي، شناسايي مولفه هاي الگوي برنامـه درسـي تربيـت هنـري دوره پـيش دبسـتاني بـا اسـتفاده از تکنيک تحليل مضمون(تم ) ارائه شده است و در بخش کمي با استفاده از IPA به تجزيه و تحليـل اهميت – عملکرد مضامين سازماندهنده پرداخته شده است .
نواحي چهارگانه در اهميت – عملکرد وزن و اولويت شاخص هاي الگوي برنامه درسي تربيت هنري دوره پيش دبستاني بـه شـرح جـدول (٢) ميباشد: جدول ٣.