خلاصة:
هدف: حکمرانی شبکهای چارچوبی تحلیلی برای درک و تنظیم رابطه میان بازیگران برای مواجهه با مسائل چندوجهی و پیچیده در فرایند سیاستگذاری و اداره امور عمومی است. پژوهش حاضر با هدف طراحی ظرفیتسازی حاکمیت شبکهای دولت انجام شده است.
طرح پژوهش/ روششناسی/ رویکرد: جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی نظام اداری ایران است که برای جمعآوری دادهها از نمونهای 25 نفره از خبرگان دانشگاهی و سازمانی آشنا به مفاهیم و کاربرد حکمرانی شبکهای استفاده شد، که به صورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمّی، جامعه آماری مدیران بخش دولتی هستند که نمونه 390 نفری از مدیران دولتی به صورت تصادفی انتخاب شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش بیانگر آن است که ظرفیتسازی حکمرانی شبکهای در قالب مقولههای محوری تدوین خطمشی حکمرانی شبکهای، ایجاد مناسبات شبکهای بین بخشهای دولتی، خصوصی و جامعه مدنی، ایجاد نهاد تصمیمگیری مشارکتی بین بازیگران حاکمیتی، ارتقای ظرفیت اجرایی مبتنی بر شبکه، برونسپاری وظایف دولت، و استقرار سازوکارهای مدیریت شبکه صورت میپذیرد. همچنین، عوامل علّی شامل تغییر نگرش دولتمردان، دولت یکپارچه، گسترش فناوری اطلاعات، مطالبهگری شهروندان؛ عوامل زمینهای شامل شرایط مالی و اقتصادی، شرایط سیاسی و قانونی، شرایط اجتماعی و فرهنگی، و شرایط فناورانه؛ عوامل مداخلهگر شامل آمادگی درونسازمانی بخش دولتی و آمادگی برونسازمانی بخش خصوصی و مدنی؛ و پیامدهای استقرار حکمرانی شبکهای دولت عبارتاند از حاکمیت ارزش همگانی، واکنش منعطف به تقاضاها، کاهش هزینه خدمات عمومی، تخصصیسازی خدمات، نوآوری، و شفافیت است.
ارزش/ اصالت پژوهش: در این پژوهش طراحی جدیدی از ظرفیتسازی حاکمیت شبکهای دولت معرفی گردید که نویدبخش پیامدهای مهم حکمرانی شبکهای دولت مانند حاکمیت ارزش همگانی برای جامعه و دولت است، و حکمرانی شبکهای به عنوان چارچوبی برای مدیریت عمومی شناخته میشود.
پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: با توجه به مدل بهدستآمده پیشنهادهایی برای ظرفیتسازی در دولت برای استقرار حاکمیت شبکهای ارائه میشود مانند یکپارچهسازی اقدامات پراکنده دولت و پرورش مدیران با تفکر شبکهای.
Purpose: Network governance is an analytical framework for comprehending and adjusting relations among the relevant actors so that they can face multi-faceted and complicated issues in the policy-making process and public administration. This research intends to design a model for capacity building in network governance.
Methodology: The statistical population fell into two parts. The first part covered the qualitative administrative system with 25 academic and organizational experts in the concepts and applications of network governance. The purposive judgment sampling method was applied here. The second part of the population, taking up a quantitative approach, consisted of public sector managers, from among of whom 390 individuals were randomly selected.
Findings: Results show that capacity building in network governance is achievable in the framework of such themes as formulating network governance policies, creating network relations between public and private sectors and civil society, creating a participative foundation among governance actors, enhancing administrative capacity based on network, outsourcing government duties, and establishing network management mechanisms. Besides, there are some causal factors as follow: changing politicians’ views; integrated government; expanding IT; citizens’ demanding orientation; contextual factors including financial, economic, political, legal, social, cultural, and technological conditions; intervening factors such as internal organizational readiness as well as external organizational readiness of private and civic sectors. The outcomes of network governance establishment are the prevalence of public values, flexible reaction to demands, and reduction in public services costs, specializing services, innovation and transparency.
Originality: This study introduced a new design for capacity building in network governance, which is contingent with significant outcomes for network governance like the prevalence of public values governance for both society and government. It also introduced network governance as a framework for public management.
Implications: Considering the presented model, suggestions have been made regarding capacity building in the government in order to establish network governance like integration of government’s scattered processes and developing managers in line with network thinking.
ملخص الجهاز:
PEST Analysis (Politics, Economics, Sociological, Technology) فراخوانده میشوند یک کشور با حاکمیت مناسب کشوری است که در راستای منافع عمومی اداره می شود برای تامین این مقصود حکمرانان باید به حکومت شوندگان (مردم) پاسخگو باشند، انتخابات آزاد و عادلانه برگزار کنند و تصمیمات آنان باز و شفاف باشد و از طریق منابع مستقل مانند رسانه ها مورد نقد قرار گیرند به طوری که مردم در رای دادن آگاهانه عمل کنند رهنورد ۱۳۹۷) همان گونه که بیان شد امروزه حکمرانی به یک فرایند جدید در اداره حکومت یا شرایط تغییر یافته از قانون ابلاغی یا روشی جدید که جامعه با آن اداره میشود اشاره می کند (2007 ,Rhodes) بر حسب این تعریف نوع شناسی مختلفی دربار حکمرانی ارائه شده است و هر یک از نظریه پردازان به طبقه بندی متفاوتی دست یافته است.
ظرفیت سازی عبارت است از فرایند یادگیری فردی و سازمانی که در آن مهارت سازی شبکه سازی و عملکرد در راستای افزایش دانش به بهره وری سازمان و پیشرفت افراد شاغل در آن منجر می شود ظرفیت سازی یعنی ارتقا و توسعه توانایی ها در راستای سنجش و ارزیابی و همچنین پاسخ به نیازهای مبتلا به کشور از طریق درک صحیح سیاستها و الگوهای بهینه توسعه ظرفیت سازی را میتوان فرایندی مستمر و طولانی دانست که در آن کارگزاران دولتی غیر دولتی، انجمن های علمی - تخصصی برای توسعه منابع انسانی و نظامهای مدیریتی و ایجاد محیطی توانمند با خط مشی شفاف و در چارچوب قانون مشارکت مینمایند (2005 ,Blumenthal) ظرفیت سازی یعنی اصلاح و بهبود توانایی سازمانی به منظور ارائه عملکرد مطلوب و دستیابی به نتایج از پیش طراحی شده در مدت زمان خاص ظرفیت سازی در واقع نوعی معاونت علمی و فنی برای سازمان Georgiadou & Groot, 2001( تلقی می شود.