خلاصة:
نوآوری،فرایند گرفتن ایدههای نو از طریق مشتریان رضایتمند است.همچنین تبدیل دانش جدید به محصول و خدمات جدید را نیز نوآوری مینامند.یکی از نتایج نوآوری ارزشآفرینی و افزایش کارایی است و بنابراین رشد تجارت را رقم خواهد زد.همین جرقهای است که سازمانها و افراد را به حرکت رو به جلو یا بالا سوق میدهد.
اما یک سازمان چگونه و به چه روشی میتواند نوآوری را پیاده و اجرا سازد،به طوریکه از یک سو با اهدافش همراستا شود و از سوی دیگر نقش آن را در میدان مسابقه نسبت به رقبایش به طور بنیادی تغییر دهد.
نتایج مطالعات بر روی سازمانهای موفق و متحول نشان میدهد آنها بر«نوآوری استراتژیک»تاکید داشتهاند.نوآوری استراتژیک به مفهوم رقابت در صنعت موجود به روشی کاملا متفاوت است که ارزشهای مشتری را مجددا تعریف و ارتقا میبخشد.
بر خلاف نوآوری سنتی این روش متفاوت رقابت فقط شامل نوآوری محصول نیست.چنین نوآوری ممکن است با مفهوم محصول،تولید یا بازاریابی محصولات و خدمات مربوطه مرتبط باشد.
این مقاله به هستیشناسی و لزوم نوآوری استراتژیک میپردازد و با بیان فرایندهای مختلف نوآوری استراتژیک،تشریح فرایند چهار مرحلهای تجسم استراتژی موجود،ایجاد ایده،ارزیابی ایده و اجرای استراتژی جدید و بیان عناصر و نتایج آن سعی دارد خوانندگان را در به کارگیری آن هدایت نماید.
ملخص الجهاز:
"نوآوری استراتژیک و نتایج آن(سوین کاز 2007) (به تصویر صفحه مراجعه شود) فرایند نوآوری استراتژیک مطابق نظر دیویت و مایر(2004)فرایندهای استراتژی میتوانند روی سه موضوع جداگانه زیر هم پوشانی داشته باشند: -تفکر استراتژیک:تمرکز آن روی استراتژیست است و در مورد اینکه چگونه مدیران باید تفکرشان را برای دستیابی به فرایند منطقی و موفق استراتژیک سازماندهی نمایند سئوال میکند.
christensen انتخاب و اجرای ایده جدید با ملاحظه این مورد که خلاقیت نوآوری نیست و اینکه مذاکره همگرا و واگرا برای هرهدف بسیار خاص که روی آن تمرکز شود مورد نیاز هستند پیشنهاد میشود که چهار مرحله به دو مرحله زیر تقسیم شود: 1.
تجسم و تشریح استراتژی موجود و به کارگیری آنها در موارد ناآشنا و جدید افراد را به این موارد آشنا ساخته و درک مشترکی از تجهیزات و موضوعات جدید ابعاد محتوایی دربرگیرنده و استراتژی شرکت ایجاد میکند و بنابراین یک زبان مشترک برای بحث پیرامون استراتژی میسازد،عنصری که استیل و منکینز1(2005)به عنوان مهمترین فاکتورهای موفقیت مدیریت استراتژیک ملاحظه میکنند.
اگرچه بیشتر نویسندگان در زمینه نوآوری استراتژیک اولین مرحله تحلیلی صنعت یا تجزیه و تحلیل swot 2را به دلایلی نظیر سنتی بودن ابزارهای یا آگاهی از محدودیتهای آنها مختومه اعلام کردهاند ولی میتواند برای ایجاد بصیرت بیشتر در مورد فاکتورهای موثر بر رقابت یا چگونگی درک تفاوت ارائهشده به مشتریان و یا اینکه آنها برای ساختن یک تصمیم روی کدم معیار متکی باشند به کار گرفته شود.
اینجا سئوالی ظهور میکند که چگونه این امر میتواند امکانپذیر شود؟ ادبیات روی ایجاد ایده بسیار گسترده و عظیم است که شامل طیفی از نگرشهای سنتی طوفان فکری یا تفکر جانبی و خلاق تا روشهای بسیار نوآور همانند تکنیک TRIZ -یک فرایند سیستماتیک برای نوآوری محصول میشود."