Abstract:
این مقاله میکوشد با بازسازی نظریه انقلاب در اندیشه سیاسی امام
خمینی(ره) به «درون فهمی انقلاب اسلامی» نزدیکتر شود و تبیین
رساتری از علل و عوامل پیدایش انقلاب اسلامی ارائه دهد. تفاوت این
منظر با سایر تئوریهای انقلاب آن است که معمولا در این تئوریها
انقلاب به عنوان کلیتی یک دست با تمام ارکان و عناصرش مورد
مطالعه قرار میگیرد، در حالی که در این منظر، انقلاب نه از نگاه یک
شخص ثالث بلکه از منظر «رهبر انقلاب» که در تمام مراحل وقوعش
نقش فعال و تعیین کنندهای داشته است بازخوانی گردد.
Machine summary:
"در واقع در دورهای که گفته میشد تفکر سنتی شیعه نظریه انقلاب ندارد و یا اینکه این تفکر باید علم مبارزه را از مارکسیسم به عاریت گیرد، (6) امام خمینی به دور از هیاهوی دنیای مدرن، در مسجد شیخ مرتضی انصاری نجف اشرف، نظریه انقلاب را در جمع شاگردانش بیان کرد و برای همیشه نظریه «وفاق و سازگاری با قدرت دنیوی» و «حاکمیت دوگانه شاهان و فقیهان» را که از دوران صفویه به این سو، بر اندیشه سیاسی ایران سایه افکنده بود زیر سؤال برد.
] بر خلاف انقلابات مادی که به صرف فراهم بودن شرایط عینی و در اثر منازعه قدرت میان دولت و اپوزیسیون رخ میدهند، انقلاب اسلامی ماهیتی دیگر دارد؛ ماهیتی که به گفته امام خمینی «من نمیتوانم اسمی رویش بگذارم الا اینکه این نهضت الهی بود» (16) و نیز ماهیتی که در هیچیک از تئوریهای موجود نمیگنجید، بلکه برعکس آنها را مبتلا به انواع ترمیمها و رفو کردنها میکرد.
بدون شک اگر آیةالله خمینی که در آستانه بحران سال 56 به امام خمینی معروف شد و جایگاه رفیعی در میان مردم و نیروهای مخالف شاه پیدا کرد، در چنین دورهای ظهور نمیکرد و زنگارهای فراموشی از اسلام واقعی را نمیزدود و در قبال تبعات منفی اصلاحات شاه، به ویژه در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نیز مسأله کاپیتولاسیون، شجاعانه نمیایستاد، معلوم نبود بحران طبیعی به وجود آمده، بدل به بحرانی فعال شود و یا حداقل سر از انقلاب و واژگونی سلطنت پهلوی در بیاورد."