Abstract:
آنچــه شــعر جنــگ و شــعر دفــاع مقــدس نامیــده مــی شــود، اشــعاری اســت کــه بــه دلیــل ویژگـی هـای خـاص خـود، نـوعی متمـایز و ویـژه از شـعر معاصـر بـه وجـود آورده اسـت . بخـش عمــده ای از ایــن اشــعار پــس از پایــان جنــگ و در ســمینارها و کنگــرههــای بزرگداشــت دفــاع مقدس سـروده شـدهانـد. ازجملـة ایـن آثـار، مجموعـه ای اسـت بـه نـام «مثنـوی سـرداران» کـه در ده جلــد چــاپ و بــه یــاد ده تــن از شــهدای دفــاع مقــدس ســروده شــده اســت . ایــن مقالــه بــه معرفـی ، بررسـی ، نقـد و تحلیـل ایـن اشـعار و نقـاط قـوت و ضـعف آن مـی پـردازد و بـه تلاشـی که ایـن شـاعران بـرای ایجـاد جایگـاه جدیـد مثنـوی در شـعر دفـاع مقـدس کـردهانـد، نیـز اشـاره دارد؛ به ایـن معنـی کـه کوشـیدهانـد تـا از قالـب مثنـوی کـه ظـرف روایـت اسـت ، بـرای مطالـب متنــوع غنــایی ، عرفــانی ، روایــت ، غــزل، حماســه و ... همزمــان بــا هــم اســتفاده کننــد. از نظــر نویسندة این مقاله ، شاعران مذکور در ارائة این نوآوری ناکام بوده اند.
Machine summary:
خاســتگاه نــوآوری مثنــوی نــه تنهــا در حیطــة کلمــات و تعبیــرات ، بلکــه در مفــاهیم و ســاخت آن نیــز قابــل جــستجوست ؛ بــدین معنــا کــه شــعرای انقــلاب از مثنــوی همچنــان بــه عنــوان قــالبی بــرای بیــان داســتان و زنــدگی نامــه اســتفاده مــی کننــد، امــا در کنــار ایــن داســتانگــویی کوشـیدهانـد مـضامین عرفـانی و غنـایی را نیـز در مثنـوی بگنجاننـد؛ بـه گونـه ای کـه قالـب مثنوی را به لحاظ مضمون بسیار به غزل شبیه کنند.
ابتـدای منظومـه بـه شـیوة متــون حماســی و دیگــر منظومــه هــای ســنتی ادب فارســی ، بــا حمــد و ثنــای الهــی آغــاز شده است : بـــه نـــام خداونـــد جنـــگ و جهـــاد کــه در جــان مــا خــون غیــرت نهــاد (اسرافیلی ، ١٣٧٦: ٩) شــاعر در ایــن بیــت و ابیــات پــس از آن، بــا اشــاره بــه جنــگ و جهــاد و شــهادت، نــوعی مقدمــه چینــی و در اصــطلاح بــدیع ، «براعــت اســتهلال »١ ایجــاد کــرده و ســپس بــه شـرح تولـد شـهید محلاتـی پرداختـه اسـت .
٢-١-٦- نی نامه ســرودة رضــا اســماعیلی در بحــر متقــارب و در رثــای احمــد متوســلیان کــه ماننــد چنــد منظومــة دیگــر ایــن مجموعــه (ماننــد مهتــاب کردســتان) نــوعی مناجــات شــبانه اســت کــه شــاعر در حــین راز و نیــاز، از شــهیدان یــاد مــی کنــد و از آنهــا مــی خواهــد کــه او را نیــز بــه مقامات بلند برسانند: شب اسـت و مـن و بـوی عـشق و خـدا شـــب اســـت و مـــن و یـــک تبـــسم دعـــا (اسماعیلی ، ١٣٧٦: ١١) ایـن منظومــه نیـز ماننــد دیگـر آثــار ادب پایـداری رابطــة خـود را بــا آرمـانهــای اســلام و تـشیع حفـظ کـرده اسـت و همـواره آرمـانشـهر خـود را در زمـان امـام حـسین (ع) مـی جویـد.