Abstract:
تا به امروز، یکی از دغدغه های روشنفکران ایرانی، بازخوانی جامعه ایران در بستر تاریخی اصیل و منحصر به فرد خود بوده است. ضرورت این بازخوانی از آنجا حاصل می شود که نگاه تاریخی حاکم، نتوانسته است به سوالات مطروحه در بستر جامعه ایرانی- آنگونه که باید- پاسخ دهد. لذا برای دستیابی به منطق حاکم بر فضای جامعه تاریخی ایران، در وهله اول نیازمند آن هستیم، تا بستری را که دیدگاه های صاحب نظران برآن نسج یافته است، بهتر بشناسیم. در نوشتار حاضر تلاش شده است با بهره گیری از حوزه تاریخ کلاسیک، شرق شناسی و همچنین چارچوب مبتنی بر گسست تاریخی که از اندیشه های میشل فوکو استخراج گردیده، دیدگاه های ماشااله آجودانی بررسی گردد. روشی که برای این بررسی انتخاب شده، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد هرمنوتیکی است، که البته نیاز به تعدیلاتی داشت که لحاظ گردید.
For years، one of the intellectual concerns in Iranian society has been to reassess Iranian society in its own unique historical context. The necessity of this re-examination was due to the dissatisfaction with the historical answers to the newly raised questions. Hence، to have proper answers to the questions posed concerning present Iranian society، a framework reflecting classic history، orient logy and discontinuity with the Foucault historical approach was employed. Mashallah Ajudani's perspectives are examined within this framework. Qualitative context analysis and Hermeneutic were analytical tools of this research. In the last section of this paper، a construct is sketched to illustrate the logic of theorist's perspectives. Findings were indicative of explanatory power of oriental list texts within the proposed sketched model. Based on this model، it becomes clear however، that the historical discontinuity of Iranian society could serve as a useful explanatory element in understanding social happenings in this country which is generally neglected in studies done so far.
Machine summary:
در نوشتار حاضر تلاش شده است با بهره گیری از حوزه تاریخ کلاسیک ، شرق شناسی و همچنین چارچوب مبتنی بر گسست تاریخی که از اندیشه های میشل فوکو استخراج گردیده ، دیدگاه های ماشااله آجودانی بررسی گردد.
com 145 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فصلنامه مطالعات سیاسی؛ سال چهارم ، شماره ١٣، پاییز ١٣٩٠ مقدمه برای شناخت جامعه در بستر تاریخی خود ناگزیر هستیم تا پارادایمی را که بر اساس آن جامعه در بزنگاه ها و گذرگاه های تاریخ ، تعین یافته بشناسیم و بدانیم آنچه باعث برجسته شدن یا نادیده گرفته شدن گوشه هایی از زندگی اجتماعی در طول دوره های گوناگون زمانی شده است نماینده کدام مکتب یا طرز نگرش به این موضوع است .
اما همانگونه که نوشته آمد، آنچه باید مورد بررسی دقیق و موشکافانه قرار گیرد وجه بنیادین شرق شناسیست که برخاسته از سنت تاریخی عمیق و دامن گستر، در تمام حوزه های تفکر درباره انسان شرقی است ، و از آن باب اهمیت دارد که پرداختن به این خاستگاه ، معیار و محک ما را - انتخاب مفهوم گسست که در این تحقیق به عنوان معیار بررسی آثار قرار گرفته است - تعین میبخشد.
مشخص شود، تشیخص گفتمان ها، گزاره ها، روابط گفتمانی و در نهایت شناسانه یا اپیستمه ١ یک دوره است ، که حد و مرزهای دوره ای تاریخی را نشان مان میدهد، بدین سان با تمرکز بر آثار میشل فوکو، صورتبندی از آثار او - به واسطه توضیح شاخص های اندیشه او- به دست آمد تا مورد استفاده قرار گیرد.