Abstract:
پژوهش حاضر به هدف بررسی اثربخشی روشهای قصهگویی بر افزایش هوشاجتماعی دانشآموزان دختر مقطع ابتدایی انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و شامل طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از دانشآموزان پایه چهارم و پنجم مدارس دخترانه مشکین شهر بود که در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بوده و به صورت تصادفی خوشهای انتخاب شدند. سپس آزمودنیها در دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل جای گرفتند. برنامه آموزشی شامل یک دوره 10 جلسهای طی 10 هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. آزمودنیهای هر دو گروه، پیش و پس از برنامه آموزشی با استفاده از پرسشنامه هوشاجتماعی منطبق با الگوی ترومسو مورد آزمون قرار گرفتند. تحلیل کواریانس تفاوت معنیداری را بین دو گروه آزمایش و گروه کنترل در هوشاجتماعی و مؤلفههای آن نشان داد. نتایج پژوهش نشان میدهد که قصهگویی روش مؤثری در افزایش هوشاجتماعی دانشآموزان بوده و میتواند در محیطهای آموزشی مورد استفاده معلمان قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسهای پیشرفت تحصیلی و انگیزه پیشرفت در دانشآموزان ابتدایی مدارس عادی و هوشمند شهر تبریز در سال تحصیلی 93-92 بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علیمقایسهای بود. جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه دانشآموزان مدارس ابتدایی عادی و هوشمند در سال 1393 در شهر تبریز میباشند که از میان دانشآموزان مدارس عادی بالغ بر 366 نفر و از میان دانشآموزان مدارس هوشمند 208 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای انگیزش پیشرفت علی و مک اینرنی و نمره پیشرفت تحصیلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانشآموزان مدارس عادی و هوشمند در پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت و مؤلفههای آن تفاوت وجود دارد. به عبارتی دانشآموزان مدارس هوشمند از پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت بالاتری برخوردارند.
Machine summary:
"خلاصه نتایج تحلیل چند متغیری برای مقایسه نمره های پس آزمون با کنترل پیش آزمون های هوشاجتماعی (درون فردی و برون فردی) اثر آزمون ارزش F درجه آزادی فرضیه درجه آزادی خطا سطح معنیداری گروه اثر پیلایی 26/0 35/10 2 57 001/0 لامبدای ویلکز 73/0 35/10 2 57 001/0 اثر هاتلینگ 36/0 35/10 2 57 001/0 بزرگترین ریشه ی روی 36/0 35/10 2 57 001/0 مندرجات جدول 2 نشان میدهد که بین گروههای آزمایشی و گواه از لحاظ حداقل یکی از متغیرهای هوشاجتماعی تفاوت معنیداری وجود دارد.
گاردنر فن قصه گویی متقابل را به عنوان ابزاری درمانی در کار با کودکان مطرح کرده و بر اساس نظر مرویس و برتراند، مدارس به علت تنوعی که میتوانند در ارائه برنامه های آموزشی خود داشته باشند میتوانند با استفاده از قصهها و قصهگویی بسیاری از مهارتهای اجتماعی را به کودکان آموزش دهند (همایی، کجباف و سیلدت، 1388).
بنابراین براساس نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که بکارگیری روش قصهگویی با توجه به جذابیت آن برای کودکان میتواند در سرعت بخشیدن و ارتقاء هوشاجتماعی کودکان کمک زیادی بکند موضوع قصه و چگونگی اجرای قصهگویی و همچنین نتایج اجتماعی، تربیتی و اخلاقی حاصل از آن میتواند در سرعت بخشیدن به هوشاجتماعی تأثیر گذار بوده و با استفاده ازروشهای قصهگویی که علاوه بر سرگرمی دارای محتویات علمی، آموزنده و توانایی برقرار کردن ارتباط با دیگران است؛ میتوانند به افزایش هوشاجتماعی دانشآموزان در سطوح چهارم و پنجم ابتدایی منجر شود زیرا در این سنین و با برگزاری چنین جلسات تفریحی- سرگرمی توأم با مسائل آموزشی میتوان شاهد تقویت برقراری ارتباط در بین دانشآموزان بود."