Abstract:
برای اثبات وجود خدا، برهان های بسیاری اقامه شده است که از همه استوارتر، برهانی است که در آن از وجود به واجب سیر میشود. اگر از مفهوم وجود به حقیقت واجب سیر شود، برهان وجودی است و اگر از حقیقت وجود به حقیقت واجب برسیم ، برهان صدیقین نامیده میشود. در این نوشتار، به دنبال تطبیق دو برهان صدیقین صدرایی و وجودی آنسلم هستیم . ابتدا برهان وجودی با دو تقریر آنسلم و دکارت و سپس نقدهای آن بیان میشود. در قسمت بعد، برهان صدیقین تعریف و تقریر میشود و در پایان ، به بررسی تطبیقی برهان وجودی آنسلم و برهان صدیقین صدرایی پرداخته میشود و با بررسی نقدها و داوری صحیح از موضع برهان صدیقین صدرایی دفاع و مغایرت آن با برهان وجودی آنسلم بیان میشود
Machine summary:
"بر اساس این مقدمه های چهارگانه ، برهان صدیقین از نظر ملاصدرا چنین تقریر میشود: «وجود حقیقت عینی واحد بسیط است (اصالت وجود و وحدت وجود) و بین افراد آن حقیقت عینی وجودی، به ذات خودش اختلافی ـجز به واسطه کمال و نقص ، شدت و ضعف و یا به واسطۀ اموری زاید که در افراد ماهیت نوعی هست ـ نمیباشد (تشکیک وجود) و غایت کمال آن حقیقت ، یعنی چیزی تمام تر از آن نیست و آن وجودی است که متعلق به غیرخودش نمیباشد و تمام تر از آن تصور نمیشود، چون هر ناقصی متعلق به غیرخودش و نیازمند به تمام خودش است (اصل نیازمندی معلول به علت ) و پیش از این گفته شد که تمام ، پیش از نقص است و فعل ، قبل از قوه و وجود، جلوتر از عدم میباشد و نیز گفته شد که تمام چیزی همان چیز است ، به اضافۀ آنچه بر آن فزونی دارد؛ بنابراین ، وجود یا بینیاز از غیر خودش است و یا به ذات خود، نیازمند به غیر خودش است .
اما در برهان صدیقین ، حمل محمول ـیعنی ضرورت وجودـ بر موضوع به حمل شایع است و در تقریر صدرالمتألهین ، هیچ مغالطه ای بین مفهوم و مصداق وجود ندارد و او بدون نیاز به تعریف و تصور مفهوم خداوند و با توجه به اصالت وجود و تصدیق عالم وجود و تشکیکی بودن مراتب وجود، ثابت میکند که عالم هستی، معلول ، ربط و وابسته به علت است ؛ به گونه ای که اگر در عالم وجود، یک موجود مستقل و بینیاز نباشد، سایر مراتب نیز به وجود نمیآید و به این نتیجه میرسد که در عالم هستی، یک موجود مستقل قائم به ذات و واجب الوجود قرار دارد که خداوند است ."