Abstract:
در سال های اخیر دو نظریة رقیـب ، دموکراسـی رایزنانـة هابرمـاس و دموکراسـی مجادله ای موفه ، خود را به عنوان بدیلی برای دموکراسی لیبرال طرح کـرده انـد. بـه نظر می رسد هر نظریة سیاسی بر تعریفی از امر سیاسـی و متناسـب بـا آن جامعـة سیاسی مطلوب بنا شده است . بر این اساس ، می توان این پرسش ها را طـرح کـرد: هابرماس و موفه امر سیاسی را چگونه تعریف می کنند؟ و، متناسب با این تعاریف ، جامعة سیاسی مطلوب آنان چه ویژگی هایی می یابد؟ به نظر می رسد هابرماس امـر سیاسی را کنش زبانی میان سوژه های عقلانی ـ اخلاقی در عرصة عمومی به منظور دست یابی به مفاهمه می داند. بر اساس این تعریف ، جامعة سیاسی اجماعی شـکل خواهد گرفت که نه تنها روابط عقلانی ـ اخلاقی ، خودآیینی ، و مصالحه بر آن حاکم خواهد بود، بلکه وحدت جای تعدد و تکثر را خواهد گرفت . در مقابل ، موفه امـر سیاسی را کنش خصومت آمیز میان سوژه های متعارض در بستر اجتماعی می دانـد. بر اساس این تعریف ، جامعة سیاسی مجادله آمیزی بر مبنای منطق هژمـونی شـکل می گیرد که در آن عنصر دشمنی به مخالفت بـدل مـی شـود. روش ایـن پـژوهش هرمنوتیک متن محور است .
Machine summary:
"بر این اساس ، می توان این پرسش ها را طـرح کـرد: هابرماس و موفه امر سیاسی را چگونه تعریف می کنند؟ و، متناسب با این تعاریف ، جامعة سیاسی مطلوب آنان چه ویژگی هایی می یابد؟ به نظر می رسد هابرماس امـر سیاسی را کنش زبانی میان سوژه های عقلانی ـ اخلاقی در عرصة عمومی به منظور دست یابی به مفاهمه می داند.
مـثلا ، بـه نظر می رسد دیدگاه ارسطو (مشارکت فعالانة شهروندان در ادارة جامعـة سیاسـی )، روسـو (کنش شهروندان در عرصة عمومی )، کانت (کنش سوژة خودبنیاد بر مبنای عقل و اخلاق )، هگل (دیالکتیک عقلانی بشر در طی تاریخ برای آزادی )، مارکس (کنش سیاسی ـ اجتماعی برای غلبه بر ازخودبیگانگی و دست یابی به رهایی )، و آرنت (گفت وگویی آزادانه در عرصة عمومی فارغ از خشونت ) پشتوانة مفهومی برای نظریة دموکراسی رایزنانة هابرماس فـراهم می کند و دیدگاه ماکیاولی (کنش قدرت مدارانه برای مهار قدرت )، هابز (تلاش بـرای مهـار خشونت طبیعی )، اشمیت (پذیرش رابطة دوستی و دشمنی )، هایدگر (امکان هـای متفـاوت بودن )، ویتگنشتاین (بازی های زبانی متغیـر در زنـدگی روزمـره )، لاکـان (کـنش سـوژه در زنجیره ای از رابطة دال و مدلولی بدون ارجاع به مرکز واحد)، و فوکو (امکـان مقاومـت در برابر قدرت و مجادله با آن ) مبنایی برای نظریة دموکراسی مجادله ای موفه مهیا می کند.
٥. جامعة سیاسی مطلوب هابرماس همان گونه که بیان شد، از نظر هابرماس امر سیاسی گفت وگـوی عقلانـی ـ اخلاقـی میـان سوژه های زبانی در عرصة عمومی (public sephere) فارغ از قدرت (خشونت ) اسـت کـه سرانجام به اجماع عقلانی پایدار مـی انجامـد (هابرمـاس ، ١٣٨١: ٢٢٤)."