Abstract:
روند اوج گیری نقش دانش ، نوآوری و فناوری های نوین در ایجاد مزیت های راهبردی و اهمیت یافتن ارزش منابع دانش در اداره سازمان هـا موجب شده است تا مقوله مدیریت دانش در قلـب و مرکـز سیاسـت هـای راهبردی سازمان ها جای گیرد. مدیریت دانش می تواند با یکپارچـه سـازی سرمایه های دانش سازمان ها در بخش های مختلف تاثیرگذاری مستقیم بـر عملکرد را به همراه داشته باشد. مقاله ی حاضراز طریق ایجاد یک تئـوری مکمل از اقتصادیات ، ارتباط بین استراتژی هـای مـدیریت دانـش (KM) و عملکرد سازمانی را بررسی می کند. بخش تجربی کار بر اسـاس داده هـایی در زمینه استراتژی های مدیریت دانـش و عملکـرد سـازمانی اسـت کـه از نمونه ای مرکب از ١٣١ شرکت ایرانی انتخـابی بـه شـیوه تـصادفی بدسـت آمده است . نتایج مبین سه نوع ارتباط بین استراتژی های مـدیریت دانـش است : غیرمکمل ، مکمل متقارن غیرانتقادی و مکمـل نامتقـارن . از ترکیـب استراتژی های مدیریت دانش از نوع آشکار و ضمنی یک غیرمکمل بدسـت می آید که در نهایت سطوح بالاتری از عملکرد سازمانی رافـراهم مـی آورد. تحلیل های انجام شده نشان می دهـد کـه شـرکت هـا از طریـق بکـارگیری استراتژی های برون گرا یا درون گـرا، ازمـدیریت دانـش بهـره مـی برنـد. بـا ترکیب استراتژی های ضمنی -درون گرا و آشکار-برون گـرامـدیریت دانـش یک رابطه مکمل بوجودمی آید که بیانگر تاثیرات هم افزای اسـتراتژی هـای مدیریت دانش بر روی عملکرد است .
Machine summary:
"بررسی تأثیر استراتژی مدیریت دانش برعملکرد سازمانی Effects of knowledge management strategy on organizational performance دریافت مقاله : ١٣٨٨.
این مطالعات بسته به اینکـه چگونـه ارتباط بین استراتژی های مدیریت دانش را به عنوان مکمل و یا غیرمکمـل ١ بـه روشـنی تعریـف کنند،می توانند به دو دسته طبقه بندی شوند.
4 (٠،٠)f P(Y=1│X1=0 ^ X2=0) وضعیت فراتابعی (در معادله ٣) بیان می کند که وقتی تنها یک اسـتراتژی مـدیریت دانـش اجـرا شود،احتمال بازده عملکردمثبت با هر دو استراتژی های مدیریت دانش که همزمـان اجـرا مـی - شوند بیشتر ازمجموع این احتمال هاست .
تحلیل رابطه این تحقیق بر اساس شاخص های احتمال مشروط ، روابط بین استراتژی های مدیریت دانش و تأثیرات آن هابر عملکرد سازمانی رامورد آزمایش قرارداد.
این نتیجه مشابه یافته های تعـدادی از مطالعات تجربی است که مکمل بودن را بین منابع درونی و برونی در تحقیق ، توسعه و در منـابع دانش (زک ، ١٩٩٩) مورد بررسی قرار می دادند.
اول اینکه این مطالعـه یـک رویکـرد تئوریکی جدید را ارائه می دهد تا روابط درونی بین استراتژی های مدیریت دانش و تأثیرات آن هـا را روی عملکرد مشخص کند.
این مطالعه روابط بین استراتژی های مدیریت دانش و عملکرد سازمانی را از طریق ارائه ی یک تئوری جدید که در تحقیقات تجربی قبلی استفاده نشده است ، بررسی می کند.
نتایج می توانند مدیران را از طریق ارائه دیدگاههایی که ممکـن اسـت بـه آن هـا کمک کند تا تأثیر عملکرد سازمانی استراتژی های مدیریت دانش آن ها را تقویت کنـد، بهـره منـد سازند."