Abstract:
تلاش روشنفکران ایرانی برای هویت یابی و شناخت هویت ایرانی در طول یک قرن و نیم اخیر به ظاهر پراکنده و گاه متضاد یا در تناقض با هم قرار می گیرند. اما واقعیت این است که روشنفکران جامعه ی ما، هر یک لایه ای از لایه های مختلف هویت ایرانی را بازگو کرده اند. انقلاب مشروطه از جمله دوران های مهم تاریخ کشور ما به شمار می رود که طی آن روشنفکران مختلفی به دنبال یافتن راهکارهایی جهت پیشرفت و ترقی کشور و همچنین چاره جویی برای هویت یابی مردم ایران زمین بوده اند. از جمله این روشنفکران حسین کاظم زاده ایرانشهر می باشد که تحت تاثیر پیشرفت غرب، ادبیات روشنگری و آشفتگی اوضاع ایران دوره ی قاجار، به طرح پرسش و پژوهش از چرایی انحطاط ایران به ویژه در قیاس با ایران دوران باستان پرداخت. در این راستا، با استفاده از «رویکرد اسکینری» و روش «تحلیل اسنادی» تلاش می شود با مطالعه، برداشت و استنتاج از متون موجود، مساله ی هویت ملی و به ویژه نسبت ملیت و دین در اندیشه ی حسین کاظم زاده ایرانشهر مورد بررسی قرار گیرد. شیوه ی گردآوری مطالب و داده ها نیز کتابخانه ای (اسنادی) می باشد.
Machine summary:
از جمله این روشنفکران حسین کاظم زاده ایرانشهر بود که با تاکید بر عنصر ملیت و هویت ملی ، آن را یگانه عامل پیشرفت و ترقی ایران تلقی می کرد.
ایرانشهر معتقد بود « باید برای بیدار کردن حس ملیت در دل های افراد ایرانی ، به خصوص در نژاد نوزاد ایران به هر گونه عملی اقدامی نمود که در نظر ما نشر و گسترش تاریخ ایران و از میان آن شرح تاریخ تمدن قدیم این کشور بهترین وسیله هاست » (کاظم زاده ایرانشهر، ٣:١٣٢٩).
حسین کاظم زاده و مجله ی ایرانشهر از جمله مهم ترین کانون هایی بودند که با محوریت قرار دادن روح ایرانی و هویت ملی ، تجدد و پیشرفت ایران را منوط به تقویت عنصر ملی گرایی قلمداد می کردند و با تکیه بر باستان گرایی و ذکر شکوه و عظمت تمدن باستانی ایران ، هدف خود را ایجاد انگیزه و امید در ایرانیان برای برون رفت از انحطاط و ضعف بیان می کردند.
دیدگاه او نسبت به مذهب تشیع نیز متاثر از تاکید و اهمیت او بر هویت ملی و روح ایرانی می باشد و احترام و اهمیت به تشیع بیش از هر عامل دیگری ناشی از طرز برداشت ایرانشهر از دین زرتشت و ایران باستان و وجود تشابهاتی بود که کاظم زاده اعتقاد داشت بین زرتشت و تشیع وجود دارد.
نکته حائز اهمیت در اندیشه ی حسین کاظم زاده ایرانشهر این است که از آن جایی که دیدگاه او نسبت به تشیع ، متاثر از علاقه و شیفتگی اش به زرتشت و ایران باستان می باشد، بر تقدم و برتری ملیت و هویت ایرانی بر دین تاکید می کرد.