Abstract:
ترکیه ازجمله کشورهای منطقه خاورمیانه است که با بروز تحولات در سوریه بعد از وقوع انقلاب در کشورهای عربی نقش عمده ای را در معادلات قدرت ایفا کرده است، به طوری که حزب عدالت و توسعه در این کشور که با سیاست صفر کردن مشکلات با همسایگان قدم به عرصه فعالیت های بین المللی گذاشت، تغییر رویه داده و نقش تشدیدکننده منازعات در برخی کشورهای همسایه را درپیش گرفت. در واقع ترکیه با تاثیر پذیرفتن از عوامل بین المللی و نیز منطقه ای، سلسله اقداماتی را به مرحله اجرا درآورد که به دور از اصول اولیه و اعلامی دولت اردوغان در سیاست خارجی بوده است. با توجه به مد نظر قرار دادن تئوری واقع گرایی تهاجمی جان مرشایمر، نگارندگان به دنبال تبیین این فرضیه هستند که ترکیه، بحران سوریه را به مثابه یک فرصت درجهت افزایش قدرت و جایگاه منطقه ای، مهندسی موازنه قوا و ژئوپلیتیک جدید به سود خود و نیز اعتماد سازی در همکاری و اتحاد با غرب در منطقه قلمداد کرده و بر همین اساس با اقدامات تهاجمی، رویکرد تشدید بحران و تغییر رژیم را در سوریه پی گیری نموده است.
Turkey is among the Middle Eastern states that have begun playing a major part in the regional power equations after the uprising broke out in Syria. The Justice and Development Party in Turkey، which pursued zero problems with neighbors، shifted its attitude، intensifying the tensions in some neighboring countries. Affected by international and regional factors، Turkey implemented a series of policies، which have diverged from Erdogan government’s declared foreign policy. Drawing upon John Mearsheimer’s aggressive realist theory، the authors seek to test the hypothesis that Turkey regards the Syrian crisis as a chance to increase its regional influence and status، to engineer a new balance of power and geopolitics for its benefit and to build confidence in cooperation and alliance with the West in the region. On this basis، it has adopted the policy of intensifying the crisis and regime change in Syria، conducting aggressive actions.
Machine summary:
سیاست خارجی ترکیه در بحران سوریه: ریشه ها، اهداف و پیامدها هادي آجيلي * تاريخ دريافت : ١٣٩١/١٢/٢٠ سيده مهديه قريشي * * تاريخ پذيرش: ١٣٩٢/٢/١٥ چکيده ترکيه ازجمله کشورهاي منطقه خاورميانه است که با بروز تحولات در سوريه بعد از وقوع انقـلاب در کشورهاي عربي نقش عمده اي را در معادلات قدرت ايفا کرده است ، به طوري که حزب عدالت و توسعه در اين کشور که با سياست صفر کردن مشکلات با همسايگان قدم به عرصه فعاليت هاي بيـن المللـي گذاشت ، تغيير رويه داده و نقش تشديدکننده منازعات در برخي کشورهاي همسايه را درپيش گرفت .
(١٣٤- ١٣٣ ,٢٠١٢ ,Noori) با توجه به رويکرد تهاجمي ترکيه در قبال تحولات سـوريه در قالـب اقـداماتي چـون آمـوزش ارتش آزاد سوريه و تجهيز نظامي گروه هاي مسلح در اين کشور و پناه دادن به آوارگان سوري و نيز ارايه راهکار براي حل بحران موجود در سوريه که در نهايت برکناري اسد از حکومت و ايجاد دولـت انتقالي را مورد تاکيد قرار مي دهد، که دست يابي به موقعيت هژمونيک منطقه اي و نيز منزلت طلبي را مطمح نظر دارد، مي توان مجموعه اين موارد را در چارچوب تئوريک ذکر شده بررسي کرد.
(سايت انديشه و عمل پويا، ١٣٩١) با توجه به موضوعات قابل بررسـي در سياسـت خـارجي کـه عموما شامل اهداف دولت ها، مجموعه اعمال و نيز نقش آفريني آنان و همچنين سمت گيري هـاي دولت ها در ادامه اقداماتشان بوده است ، مي توان اقدامات تهاجمي ترکيه را در قبال سوريه با هدف منزلت طلبي و حرکت به سمت کسب موقعيت هژمون منطقه اي دانست و براي اين دولـت نقـش تنش زا در اين رابطه قائل شد.