Abstract:
یکی از حقوق مسلمی که قانون گذار به موجب قانون سقط درمانی مصوب 1384 برای زنان در نظر گرفته، حق سقط درمانی است. به موجب این قانون زن می تواند با حصول شرایط مقرر، اقدام به سقط درمانی کند.
فلسفه ایجاد حق سقط درمانی برای زن، حمایت از جان او و دفع عسر و حرج، از باب قواعد تزاحم، لاضرر، ترجیح اهم بر مهم، و بنای عقلاست، اما نباید به استناد این قانون از حق انحصاری زن سخن راند و عسر و حرج پیش روی مرد و حق تصمیم گیری وی در این باره را نادیده گرفت. مساله اساسی در این خصوص این است که اگر مادر جنین با وجود همه شرایط قانونی اقدام به سقط نکند، آیا پدر جنین می تواند در صورت ضرورت، او را مجبور به سقط درمانی کند؟
نویسنده در این مقاله با بررسی مبانی فقهی موید سقط درمانی، قواعد فقهی موجود و دلایل تقنینی مربوط، مساله فوق را مورد پژوهش قرار می دهد و نتیجه می گیرد که اگر زن با علم به وضعیت جسمی خود یا جنین اقدام به سقط درمانی نکند، مرد بر اساس سهم سرپرستی خانواده باید بتواند او را بدین امر مجبور سازد. لذا ماده واحده سقط درمانی را باید تلفیقی از حق و تکلیف برای زن در نظر گرفت که اگر خود به اجرای حقش قیام نکند، مرد می تواند با اثبات عسر و حرج ناشی از حاملگی زن یا تولد فرزند ناقص و بیمار، اسقاط جنین را از او بخواهد.
These days the protection of unborn lives falls in the forefront، however one of the fundamental rights of women which was ratified in the 1384 legislation، is therapeutic abortion. Accordingly as long as it is done for valid reasons it is acceptable.
The philosophy behind the therapeutic abortion is to support the mother’s life when the continuation of pregnancy is endangering her life according to the rules of prohibition of hardship and difficulty (usr and harj)، tazahum، the prohibition of loss (lazarar) leaving either the mother or fetus alive. Scholars argue that the mother is the origin of the fetus; therefore women’s right regarding the abortion of the fetus should not violate the man’s right and ignore his consent. The question which arises is that if the mother، despite all legal requirements does not consent to the abortion، does the father have the right to force the abortion?
In this article while studying theological principles and legal reasoning regarding the above mentioned rights، the writer has come to the conclusion that if the mother neglects her physical crisis and insists on keeping the fetus، the father as the guardian of the family should be given the right to impose the abortion if the pregnancy is going to result in the birth of a sick baby or endanger the mother’s life.
Machine summary:
مسأله اساسی در این خصوص این است که اگر مادر جنین با وجود همه شرایط قانونی اقدام به سقط نکند، آیا پدر جنین میتواند در صورت ضرورت، او را مجبور به سقط درمانی کند؟نویسنده در این مقاله با بررسی مبانی فقهی مؤید سقط درمانی، قواعد فقهی موجود و دلایل تقنینی مربوط، مسأله فوق را مورد پژوهش قرار میدهد و نتیجه میگیرد که اگر زن با علم به وضعیت جسمی خود یا جنین اقدام به سقط درمانی نکند، مرد بر اساس سهم سرپرستی خانواده باید بتواند او را بدین امر مجبور سازد.
آنچه هم اکنون مورد توجه و نظر نویسنده واقع شده، این است که جایگاه رضایت پدر به عنوان ولی جنین و سرپرست خانواده در این تصمیمگیری کجاست؟ آیا پدر میتواند در صورت ضرورت، زن را مجبور به سقط درمانی کند، در حالیکه مادر به جنین فاقد روح در شکم خود دلبسته است؟ باید توجه داشت که در مذاهب مختلف اسلامی در تعیین سرپرست و ولی، آرای یکسانی وجود ندارد.
نویسنده با بیان و نقد و بررسی این دلایل قصد دارد به این نتیجه برسد که آیا سقط درمانی «حق» مطلق زن است که میتواند همیشه و در همه حال از آن صرف نظر کند یا مراد از ارائه این دلایل، حمایت از زن در برابر تبعیض جنسیتی و اجبار مرد به حفظ جنین میباشد؟ دلایل ارائه شده از جانب طرفداران به شرح زیر میباشد: 1ـ آنچه که در رحم مادر در حال رشد است، جزئی از اجزای مادر، فاقد حیات انسانی و تنها تکهای گوشت، غضروف یا بافتی است که فاقد هر گونه حقی میباشد.