Abstract:
بررسی داستان و داستانوارههای کهن فارسی، بر پایة روش ساختارگرایانه میتواند از منظری کلی به شناسایی گونههای روایتپردازی در متون مختلف بینجامد. این نگاه کلی، امکان مقایسه و تحلیل ساختارهای گوناگون روایات را فراهم میآورد و با بررسی متون مختلف از این منظر، میتوان تحولات و سیر تکامل روایتپردازی در ادبیات فارسی را به صورت تاریخی پیگیری کرد. در این مقاله، پیرنگ حکایتهای مرزباننامه بررسی میشود. این بررسی با نگاهی به روش ولادیمیر پراپ و با توجه به نظریات فرمالیستها و ساختارگرایان در باب روایت انجام میشود. همة حکایتهای مرزباننامه در دو ساختار کلی جای میگیرند. همچنین، کارکردهای هر یک از این دو الگو نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند. در الگوی اول کارکردهای آزمون، یاری و توفیق (یا نبود توفیق) و در الگوی دوم کارکردهای ادعا، آزمون، یاری، اثبات (یا نفی) وجود دارند. به نظر میرسد در پیرنگ داستانهای این متن، علاوه بر توالی و علیت، عنصر دیگری وجود دارد که باور نامیده شده است.
Machine summary:
"در ایران نیز کتاب ها، مقالات و پایان نامه های فراوانی با الگوگیری از روش پراپ نوشته شده است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ـ «ریخت شناسی هزار و یک شب » نوشتۀ محبوبه خراسانی: مواد کار این نوشته ، یکی از حکایت های جامع هزار و یـک شـب اسـت کـه افـزون بـر حکایت اصلی، سه حکایـت دیگـر را نیـز در بـر دارد.
در ایـن حکایـت نیـز باورهایی مشاهده میشود که در شکل گیری این حکایت ، بیش از علیـت نقـش داشـته انـد؛ مثلا باوری که به پیوند تام و تمام انسان و طبیعت اشاره دارد و مطابق آن ، سنگ پشتی غـلام را از دریا نجات میدهد و یا باوری شبیه به میر نوروزی یا آیین های قربانی کهن که مطـابق با آن ، مردم شهر، پادشاهی را برای مدتی انتخـاب ، و بعـد از آن ، او را بـه قصـد هـلاک در بیابان رها میکنند.
عنصر باور در بسـیاری از داستان های مرزبان نامه وجود دارد و این امر نشان دهندة تفاوت دید داستان های کهـن در مقایسه با داستان های امروزی است ؛ باورهایی چون جـوانمردی و کـرم پادشـاهان (مـثلا در داستان «هنبوی و ضحاک»، اینکه ضحاک هر سه مرد را آزاد میکند)، یا قـدرت مـاورائی پادشاهان (در کم شدن شیر گوسفندان در داستان «خره نماه با بهرام گور»)، پیوند با طبیعـت و عناصر آن (در داستان «غلام بازرگـان » و درجـایی کـه او بـا کمـک سـنگ پشـت نجـات مییابد."