Abstract:
شاعر همچون نقاش، پیکرتراش و آهنگسازی است که با هنر شعر تصاویر ذهنی خود را به نمایش می گذارد. قصاید معلقات سبع به مثابه یکی از زیباترین شاهکار ادبی، مشحون از انواع صورت پردازی است؛ تصویرهایی که از صور شنیدنی، دیدنی، بوییدنی، لمس کردنی، چشیدنی و متحرک نشات می گیرند. در این مقاله، «تصویر شنیداری» این قصاید بررسی شده و با ارائه شواهدی معلوم گشته است که صاحبان معلقات علاوه بر استعمال الفاظ «صدا معنایی» که طنین و آهنگ آنها معنایی خاص می آفریند و نام بردن از رنگها در «صور دیدنی» و نام گلها و عطرها در «صورتهای بوییدنی»، برای مجسم ساختن بهتر محسوسات خود به آفرینش «تصویرهای شنیدنی» که از رهگذر شنیدن احساس می شوند پرداخته اند؛ یعنی به سراغ صداهای طبیعی و غیر طبیعی محسوس رفته اند و عنصر زمان و مکان را به کار گرفته و سخنان اندرزی همراهان، گفتگوی خویش با دیگران، غرش ابر، زوزه گرگ، شیهه اسب، صدای جوشش دیگها، طنین زمزمه آهوان و ناله زنان داغدیده، را به تصویر کشیده و شعر خود را کامل نموده اند تا مخاطب نیز واقعیتهای دنیای ذهن و محسوسات شاعر را بهتر درک کند، این تصویرها از ویژگیهایی مانند بوم نگاری، حضور شاعر در کنار آن ها، پویایی و حرکت صورتها و .... برخوردارند.
The Poet is considered a sculptor، a painter and a musician who dramatizes his thoughts and visions through the technique of his poetry. Mu’allaghat Sab’ – as a part of classic Arabic literary masterpieces – display this aspect brightly. These works represent a wonderful variety of images among which the sensory images – including visual، auditive and tactile images – are very common. This article explores the auditory images of pre – Islamic odes and attempts to show that – besides the use of onomatopoeia – the pre – Islamic poets used different phonological features and auditive images frequently and successfully.
Along with the visual images of various colors and smelling pictures of odors، they created dynamic auditory images of natural and not natural sounds in order to bridge the gap between the world of thoughts and visions and the real world.
Machine summary:
"در این مقاله ، «تصویر شـنیداری » این قصاید بررسی شده و با ارائه شواهدی معلوم گشته است که صاحبان معلقات علاوه بـر اسـتعمال الفـاظ «صـدا معنایی » که طنین و آهنگ آنها معنایی خاص می آفریند و نام بردن از رنگها در «صور دیدنی » و نام گلها و عطرهـا در «صورتهای بوییدنی »، برای مجسم ساختن بهتر محسوسات خود بـه آفـرینش «تصـویرهای شـنیدنی » کـه از رهگذر شنیدن احساس می شوند پرداخته اند؛ یعنی به سراغ صداهای طبیعی و غیر طبیعـی محسـوس رفتـه انـد و عنصر زمان و مکان را به کار گرفته و سخنان اندرزی همراهان، گفتگوی خویش با دیگران، غرش ابر، زوزه گـرگ، شیهه اسب ، صدای جوشش دیگها، طنین زمزمه آهوان و ناله زنان داغدیده، را به تصویر کشیده و شعر خود را کامـل نمودهاند تا مخاطب نیز واقعیتهای دنیای ذهن و محسوسات شاعر را بهتر درک کند، این تصویرها از ویژگیهایی مانند بوم نگاری ، حضور شاعر در کنار آن ها، پویایی و حرکت صورتها و ...."